از امام صادق علیه السلام روایت شده که به یکی از شاگردانش فرمود: از من چه چیزی اموخته ای؟ شاگرد عرض کرد: اقا جان! هشت مساله اموخته ام. امام فرمود: انها را بازگو کن! عرض کرد:
۱. هر چیز مورد علاقه ام را که دیدم هنگام مردن از صاحبش جدا می شود، همتم را از او برگرفتم و صرف چیزی کردم که از من جدا نشود، بلکه موقع تنهاییم مونس من گردد و ان کار نیک است. امام فرمود: به خدا سوگند کار نیکی کرده ای!
۲. گروهی را دیدم به فامیل خود افتخار می کنند، و گروهی به مال و فرزند، در صورتی که اینها افتخاری ندارند. و من افتخار بزرگ را در این سخن خدا یافتم: ان اکرمکم عند الله اتقاکم (ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. حجرات/ ۱۳) پس تلاش کردم تا اینکه در نزد خدا گرامی باشم. امام فرمود: به خدا قسم کار نیکی کرده ای!
۳. مردم را سرگرم بازی و بازیچه شان دیدم، اما من گوش به ایه مبارکه: و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی (و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس باز داشت پس جایگاه او همان بهشت است. نازعات / ۴۰ و ۴۱) داده و در راه جلوگیری نفسم از هوا و هوس کوشیدم، تا اینکه سر به طاعت خدای متعال نهاد. امام فرمود: به خدا سوگند که کار خوبی کرده ای!
۴. دیدم هر کسی چیزی را که دارد، دوست می دارد و در نگهداری ان می کوشد، و من این سخن خدای سبحان را شنیدم: من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له و له اجر کریم (کیست ان کس که به خدا وامی نیکو دهد تا [نتیجه اش را] برای وی دوچندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد. حدید/۱۱) پس چند برابر را خواسته و خودم را پاسدارنده تر از او ندیدم. پس هر چه را که دیدم پیش خودم ارزشمند است، تقدیم به پیشگاه او داشتم تا برای وقت نیازمندیم اندوخته بماند. امام فرمود: به خداقسم کار خوبی کرده ای!
۵. مردم را دیدم که به خاطر روزی نسبت به یک دیگر حسد می ورزند و از طرفی سخن خدای متعال را شنیدم که می فرماید: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمت ربک خیر مما یجمعون (ما [وسایل] معاش انان را در زندگی دنیا میان شان تقسیم کرده ایم و برخی از انان را از [نظر] درجات بالاتر از بعضی [دیگر] قرار داده ایم تا بعضی از انها بعضی [دیگر] را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از انچه انان می اندوزند بهتر است. زخرف/ ۳۲) بنا بر این به کسی حسد نورزیده و بر انچه از دستم رفت غم نخوردم. امام فرمود: به خدا سوگند کار خوبی کرده ای!
۶. دشمنی بعضی از مردم را با بعضی دیگر در این دنیا و کینه هایی را که از یک دیگر در دل دارند، مشاهده کردم، و من گوش به سخن خدا دادم که می فرماید: ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا (شیطان برای شما دشمنی اشکار است، پس او را دشمن خود بدانید. فاطر/۶) این بود که من به جای دشمنی با دیگران به دشمنی با شیطان پرداختم! امام فرمود: به خدا سوگند که کار نیکی کرده ای!
۷. دیدم مردم در طلب روزی سخت در تلاش و کوششند و من گوش به این ایه مبارکه دادم که می فرماید: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، ما ارید منهم من رزق و ما ارید ان یطعمون ان الله هو الرزاق ذو القوه المتین (و جن و انس را نیافریدم جز برای انکه مرا بپرستند. از انان هیچ روزی ای نمی خواهم و نمی خواهم که مرا خوراک دهند. خداست که خود روزی بخش نیرومند استوار است. ذاریات/ ۵۶ ـ ۵۸) و یقین دانستم که وعده و گفتار او راست است، پس دل به وعده او بستم و به فرموده او راضی شدم، و به جای انچه من نزد او دارم [روزیم]، به حقی که او بر عهده من دارد سرگرم شدم. امام فرمود: به خدا قسم، کار نیکی کرده ای!
۸. دیدم گروهی به تندرستی و جمعی به سرمایه و مال فراوان خود و دستهای بر مخلوقی نظیر خودشان دل بسته اند، اما من به این سخن خداوند گوش دل فرا دادم که می فرماید: و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه. (و هر کس پروای خداوند را داشته باشد، برای او گریزگاه (از مشکلات) قرار می دهد و از جایی که حسابش را نمی کند به او روزی می رساند و هر کس بر خدا اعتماد کند او برای وی بس است. طلاق/۲ ـ ۳) از این رو بر خدا توکل کردم، و از غیر او رو برتافته و دل برگرفتم. امام فرمود: به خدا سوگند که تورات، انجیل، زبور، قران و سایر کتاب های اسمانی بر محور این هشت مساله دور می زند.
منبع : تنبیه الخواطر، ص ۵۵۵