در سالهای اخیر موضوع ذهن آگاهی تا حد زیادی به حوزه روانشناسی و خودیاری وارد شده است. مهارت ذهن آگاهی مزایای زیادی دارد از جمله برطرفکردن طیف گستردهای از مشکلات شخصی و افزایش حس خوب و رضایت از زندگی. با این حال، تحقیقات نشان دادهاند که گاهی ممکن است ذهن آگاهی آسیبرسان هم باشد. در این مقاله میخواهیم درباره محدودیتهای ذهن آگاهی، درک اشتباه از آن و شرایط خاصی صحبت کنیم که ممکن است ذهن آگاهی برایتان مفید نباشد.
ذهن آگاهی شکلی از هشیاری ذهن است که باعث میشود افراد بهتر با زندگی تعامل برقرار کنند. در گذشته میگفتند ذهن آگاهی موضوعی درونی است و بیشتر افرادی با آن آشنایی داشتند که به سنتهای معنوی شرق علاقهمند بودند. اما امروزه این مفهوم در تعداد زیادی از کتابها، مجلات، فیلمها و پادکستها مطرح شده است و همه میتوانند آن را یاد بگیرند.
ذهن آگاهی به افراد امکان میدهد به چیزی آگاه شوند که در ذهنشان میگذرد و بدون هیچ قضاوتی آن را بپذیرند. در واقع این گشودگی فکری به افراد کمک میکند کمتر به موقعیتها واکنش نشان دهند و بیشتر عمل کنند. همچنین به آنها کمک میکند با چالشهای زندگی مواجه شوند.
معمولا ذهن آگاهی ۲ مؤلفه اصلی دارد: آگاهی و پذیرش. آگاهی یعنی نظارت بر تجربیات مختلفمان و پذیرش یعنی برسیکردن آن تجربیات بدون قضاوت. این بدان معناست که باید هرچه را هست بپذیریم و برای تغییر چیزهایی که به ذهنمان میآید یا اجتناب از آنها هیچ تلاشی نکنیم. برای بهرهگیری از مزایای ذهن آگاهی وجود هر ۲ مؤلفه ضروریاند.
در بسیاری از رسانههای اجتماعی، عدهای سعی دارند به افراد بقبولانند که تمرینات ذهن آگاهی همیشه نتایجی مثبت دارد. به همین دلیل بیشتر افراد معمولا با این باور تمرینش میکنند که بهبودی در زندگیشان حاصل شود. متأسفانه تحقیقات نشان دادهاند که همیشه اینطور نیست و حتی ممکن است ذهن آگاهی برای شما بد باشد.
برخی از افراد تصور میکنند هدف ذهن آگاهی فقط کاهش استرس است. این مسئله زمانی مشکلساز میشود که افراد تمرینات ذهن آگاهی را صرفا با تمرکز بر کاهش استرسهای کوتاهمدت یا اجتناب از آنها انجام میدهند و این کار نهتنها تعاملشان با زندگی را مختل میکند، بلکه باعث میشود نتوانند عوامل استرسزا را در درازمدت مهار کنند زیرا دیگر تمایلی ندارند با اتفاقات زندگی روبهرو شوند و دربارهشان تأمل کنند.
بنابراین گشودگی فکری هدف نهایی ذهن آگاهی نیست و فقط یک پله است در مسیر تعامل فعال با زندگی. کسانی که ذهن آگاهی را همان کاهش استرس میدانند، این مفهوم را اشتباه درک میکنند و معمولا مزایای بلندمدت آن را از بین میبرند.
اگر ۲ مؤلفه آگاهی و پذیرش درست ایجاد شوند، باید ارتباطی قوی بینشان وجود داشته باشد و هرکدامشان ارتباطی مثبت با تمایل فرد به رویارویی با تغییرات ناگهانی زندگی داشته باشند. با این حال، تحقیقات نشان دادهاند گاهی اوقات افراد طوری ذهن آگاهی را تمرین میکنند که این ۲ مؤلفه نهتنها با هم ارتباط ندارند، بلکه با یکدیگر در تضاد هم هستند.
در صورتی که تمرینات ذهن آگاهی درست انجام نشوند، ممکن است برای فرد مضر باشند
محققان با توجه به آمار بهدستآمده از چندین مطالعه درباره ذهن آگاهی، فراتحلیلی در این باره انجام دادند. برای این کار ابتدا ارتباط بین ۲ مؤلفه ذهن آگاهی را بررسی کردند و سپس این ارتباط را با میزان واکنش افراد به چالشهای زندگی سنجیدند.
در ابتدا محققان فقط بررسی کردند که آیا مؤلفههای آگاهی و پذیرش با هم ارتباط دارند یا نه. بر اساس نتایج، برای مردم عادی ارتباط مثبتی میان این ۲ مؤلفه وجود نداشت و حتی گاهی اوقات این ارتباط منفی بود.
در مرحله بعد، محققان رابطه ۲ مؤلفه ذهن آگاهی با نحوه رویارویی با چالشهای زندگی را بررسی کردند، مخصوصا توجه ویژهای به نتایج مربوط به استدلال منطقی، ارزیابی مجدد شناختی و سرکوب داشتند.
استدلال منطقی مستلزم سازگارشدن با موقعیتهای چالشبرانگیز با استفاده از بینشهای دیگران، اشتراکها و توجه به دیدگاههای متنوع است. ارزیابی مجدد شناختی مستلزم شکلدهی مجدد موقعیتها برای تغییر مفهوم یا محتوای هیجانی آنهاست. سرکوب نشاندهنده روبهرونشدن با موقعیتها و مهار بیان هیجانی است.
با اینکه ابهاماتی وجود داشت، محققان دریافتند مؤلفه آگاهی ارتباطی مثبت با استدلال منطقی و ارزیابی مجدد شناختی دارد در حالی که پذیرش با همه آنها ارتباطی منفی داشت. جالب است که «پذیرش» با «سرکوب» رابطهای مثبت داشت. این مسئله نشان میدهد که آگاهی و پذیرش میتوانند کاملا با هم در تضاد باشند و از آن مهمتر اینکه افراد گاهی «پذیرش» را اشتباه تفسیر میکنند، یعنی تصور میکنند پذیرش تجربیاتمان به این معناست که باید تأثیرشان را انکار یا پنهان کنیم.
بنابراین گاهی برای افرادی که آموزش ندیدهاند یا تمرین ندارند، آگاهی بیشتر باعث پذیرش کمتر میشود. این مسئله ممکن است مشکلزا شود، زیرا ناتوانی در پذیرشِ آنچه به آن آگاه شدهایم، امکان رویارویی مؤثر با چالشهای زندگی را از بین میبرد.
گاهی اوقات هم افراد مؤلفه پذیرش را بهاشتباه بهمعنای اجتناب از مسائل دشوار تلقی میکنند، در حالی که پذیرش بهمعنی استقبال از تجربیاتی است که تعامل با زندگی را تقویت میکنند.
این نتایج نشان میدهند وقتی افراد بدون آموزش، تمرین یا دانش کافی درگیر ذهن آگاهی میشوند، ممکن است مفهوم اصلی ذهن آگاهی از دست برود. تمرین نادرست ذهن آگاهی میتواند از توانایی این افراد برای درگیرشدن با چالشهای زندگی بکاهد.
ژوهشگران بهتازگی ۲ پژوهش انجام دادهاند که نشان میدهد تمرکز صرف بر تجربیات (مؤلفه آگاهی) بدون توجه به مؤلفه پذیرش، نتایج نامطلوبی دارد.
محققان با این پژوهش دریافتند دانشجویانی که به تجربیات خود توجه زیادی میکردند اما این کار را با نگرشی قضاوتکننده انجام میدادند، دچار بدترین پیامدهای هیجانی میشدند از جمله بیشترین میزان افسردگی، اضطراب و بیثباتی هیجانی.
این بار ۲ گروه از افراد بررسی شدند:
آنهایی که تمرینات ذهن آگاهی را با داوری انجام میدادند، بیشتر از سایرین دچار افسردگی، نشخوار فکری، نگرانی، بیصبری و پریشانی بودند.
بر اساس تحقیقات، ذهن آگاهی میتواند اثرات نامطلوبی مانند ایجاد مشکلات روانشناختی جدید در فرد یا تشدید مشکلات پیشینش شوند. اگرچه همه تمرینات ذهن آگاهی شامل مراقبه نیستند، مراقبه منجر به پیامدهای منفی برای بعضی افراد شده است، پیامدهایی مانند اضطراب، مسخ شخصیتی و افسردگی.
پژوهشی نشان داد ۲۵درصد مراقبهکنندگان اثرات ناخواستهای را تجربه میکنند که البته بیشتر آنها گذرا هستند. مطالعه دیگری که روی تمرینکنندگان مراقبه بودایی انجام شد، نشان داد که ۷۳درصد این افراد دچار اختلالاتی اساسی شدهاند. البته محققان خاطرنشان کردند که شاید این نتایج در خصوص مداخلات کلیتر مبتنی بر ذهن آگاهی صدق نکند.
همچنین مطالعات نشان دادند که ذهن آگاهی میتواند با پیامدهای منفی دیگری مانند کاهش انگیزه، تضعیف یادگیری پنهان (ذهنی) و تمایل کمتر به مسئولیتپذیری و اصلاح اشتباهات ارتباط داشته باشد.
برای درک بهتر این مسئله، ورزش را در نظر بگیرید. همه میدانیم که ورزشکردن جسم ما را سالم نگه میدارد و خلقوخو را بهبود میبخشد، اما اگر مچ پایتان شکسته باشد یا بدون گرمکردن ورزش سنگین انجام دهید، باز هم ورزش همین مزایا را خواهد داشت؟ مسلما خیر. بنابراین ذهن آگاهی هم ممکن است پیامدهایی منفی داشته باشد.