با تو می توان به بهشت رسید

رضای حق، تنها فرزند خانه نجمه خاتون، 25 ساله شده بود که خدا نوری به خانه شان هدیه نمود؛ نوری از جنس معصومیت؛ دختری پاک و مطهر که معصومه نامیده شد.

ماه تابان عصمت، در کانون علم و تربیت وحیانی، آن چنان سیراب دانش و بصیرت شد که حتی در ده سالگی، در غیاب پدر، پاسخ سؤالات شیعیان را فقیهانه بیان می نمود؛ چنان که حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام با شنیدن پاسخ هایش، می گفت: فداها ابوها؛ پدرش به قربانش؛ وصفی که تنها رسول الله صلی الله علیه وآله در شأن ریحانه بی همتایش، فرموده بود.

×××

پدر، زیر آوار و شکنجه های معاندین، در زندان به سر می برد؛ سرانجام پیکر مبارکش، شکنجه های طاقت فرسا را تاب نیاورد و گرد یتیمی بر چهره معصومه خاندان عصمت نشست و بانو، بیش از پیش، زیر سایه پدرانه برادر قرار گرفت و انس و الفتش به برادر، روز به روز، بیشتر شد و هنگامی که دست جور، برادر را به اجبار، به هجرت از مدینه واداشت، دوری برادر را یک سال بیشتر تاب نیاورد و در پی اش، راهی مرو شد؛ با دلی لبریز از عشق برادر و بی تاب دیدن ولی حق.

او در تمام مسیر حرکت، مکتب شیعه و رسالت برادر گران قدرش را تبلیغ و ترویج می نمود؛ زینب ثانی شده بود و زینب گونه، داغ و رسالت بی حسین بودن را شهر به شهر، به دوش می کشید.

×××

ساوه، میزبان خوبی برایش نبود. بیست و سه نفر از برادران و برادرزادگان و همراهان دختر کاظم آل البیت را در پیش چشمانش به شهادت رساندند. داغ این حادثه غمبار، قلبش را جراحت داد.

زنی از اهالی ساوه، قصد جانش نمود و غذایش را زهرآلود کرد. مسمومیت شدید و غم شهادت برادران، حالش را دگرگون کرد و روز به روز، حال وی بدتر شد. پس ساوه را تاب نمی آورد و همچون عقیله بنی هاشم، بی برادر و بی محرم شده بود و باید سفر می کرد؛ بی محرم و برادر... از ساوه و مردمانش، ملول شده بود. یاد سخن پدر گران قدرش افتاد که می فرمود: «قم، عشّ آل محمد و مأوی شیعتهم؛ قم، آشیانه آل محمد و پناهگاه شیعیان است». پس پرسید: میان من و قم، چه قدر فاصله است؟ گفتند: ده فرسخ. به خادمش گفت که او را به شهر عشاق آل الله ببرد؛ به قم؛ به دیار شیعیان راستین علی بن ابی طالب علیه السلام.

×××

قم، یکپارچه شور و شعف بود. خبر در شهر پیچیده بود. زن و مرد، پیر و جوان، همه آمده بودند برای استقبال. بانوی غم دیده و بیمار، در میان احساسات پرشور شیفتگان اهل بیت علیهم السلام، قدم به خاک پاک قم نهاد.

مردم قم که از سال ها پیش از ولادت فاطمه معصومه علیهاالسلام، خبر آمدنش به قم را از زبان امام صادق علیه السلام شنیده و در انتظار زیارتش بودند؛ مقدم او را گرامی داشتند و خانه هایشان را پیشکش بانو می کردند؛ تا افتخار میزبانی اش نصیبشان شود.

هر کس شتر را به سوی خانه خود می کشاند؛ تا این که ناگزیر، افسار شتر را رها کردند؛ تا خود بایستد و محل اقامت، معلوم شود.

سرانجام شتر در جلوی خانه موسی بن خزرج زانو زد و افتخار میزبانی بانویی با فروغ زهرایی و رسالت زینبی، نصیب او شد.

×××

هفده روز در محراب عبادت و شب زنده داری، به سر می برد. گوشه ای از یک عمر عبودیت دختر موسی بن جعفر علیهماالسلام، چند روزی در یک اتاق محقر، در محراب حجره ای، تجلی یافت؛ تا «بیت النور» را از او به یادگار بگذارد و در دهم ربیع الثانی، روح مبارکش از بیت النور، پر کشید و ناکام از زیارت برادر، به ملاقات پدر شتافت. زمان دفن، فرا رسیده بود و محرمی نبود تا بانو را دفن کند. پیر مرد صالحی به نام قادر را برگزیدند؛ اما در میان چشمان منتظر، ناگهان دو سوار با شتاب از سوی ریگزار به سمت جنازه آمدند و بر پیکر مطهر، نماز اقامه کردند و ریحانه موسی بن جعفر علیهماالسلام را در آرامگاه ابدی اش نهادند و شیعیان، در بهتی عمیق، فرو رفتند.

×××

معصوم نبود؛ اما مطهر و پاک. از این رو، «معصومه» لقب گرفت.

عبادت خالصانه اش، او را منشأ کرامات و عنایات ویژه نمود؛ تا آن جا که «کریمه اهل بیت» نامیده شد.

او نه تنها «معصومه» و «کریمه»، بلکه «شفیعه روز جزا» عنوان یافت. جدش، صادق آل محمد فرمود: «به شفاعت فاطمه معصومه علیهاالسلام، همه شیعیانم وارد بهشت خواهند شد».

از این رو، تا قیامت، زائران این حریم ملکوتی، التماس شفاعتش را دارند.

×××

قرن هاست که مردانی بزرگ، با توسل به این بانوی آسمانی، مسیر پرشکوه اجتهاد و فقاهت را در جوار بارگاه این بانوی یگانه، آغاز و قله های رفیع دانش را فتح می کنند. قم، به یمن حضور بانوی عصمت، به بزرگ ترین کانون فقاهت و معنویت جهان اسلام، تبدیل شده و مهد علما و عرفایی است که جهان، نظیرشان را ندیده است. روح خدا، خمینی کبیر، بزرگ ترین انقلاب اسلامی را از جوار این بانو و به یاری او آغاز و رهبری نمود.

مرجع بزرگ تقلید، آیت الله مرعشی نجفی، حدود 60 سال، در زمستان و تابستان، صبح قبل از اذان، به حرم مطهر وی می آمد و گاهی پشت درب های بسته، به انتظار باز شدن در می ایستاد.

گدایی این درگاه ملکوتی، منشأ برکات زیادی است که مردان بزرگی آن را آزمودند.

قرن هاست، عرشیان در این جا نزول می کنند و فرشیان از این جا صعود.

چه آسان می توان با تو به بهشت رسید بانو!

منابع:

  1. مجلسی، بحارالانوار، ج 60
  2. منصوری، زندگانی حضرت معصومه علیهاالسلام
  3. محمد محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه علیهاالسلام، فاطمه دوم
  4. حسن بن حسن قمی، تاریخ قدیم قم
  5. فروغی از کوثر




موسسه خیریه حضرت جوادالائمه(ع)|اولین و بزرگترین مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست در غرب کشور