تفاوت همدردی و همدلی نکتهای است که بسیاری از افراد به آن توجه نمیکنند. آنها نمیدانند معنی همدردی و همدلی چیست، هرکدام چه احساسی را منتقل میکنند و کدامیک برای ایجاد رابطه مهمتر است. در این مقاله مفهوم همدلی و همدردی را بررسی میکنیم و توضیح میدهیم چرا همدلی به شما برای برقراری ارتباطات عمیقتر کمک میکند و همدردی چنین نیست.
همدلی (empathy) به معنی توانایی درک احساسات دیگران و همراهی با آنهاست. افراد همدل میتوانند بدون قضاوتکردن به حرفهای دیگران گوش بدهند و آنها را درک کنند. برای افراد همدل اهمیتی ندارد که در گذشته احساسات مثبت یا منفی طرف مقابلشان را تجربه کردهاند یا نه. آنها میتوانند با مخاطبشان همراه باشند، حتی اگر قبلا احساسات مشابهی را تجربه نکرده باشند.
افراد همدل میتوانند فقط به صحبتهای مخاطبشان گوش دهند و از این طریق آنها را آرام کنند، بدون اینکه نصیحت کنند یا بخواهند مشاوره بدهند. آنها سنگ صبورهای خوبی هستند!
با بررسی مفهوم همدردی (sympathy)، متوجه تفاوت همدردی و همدلی میشویم. همدردی یعنی احساس تأسف، ترحم یا پشیمانی برای طرف مقابل بدون اینکه درک کاملی از احساسات او داشته باشید. افرادی که همدردی را جایگزین همدلی میکنند وقتی متوجه میشوند حال طرف مقابل خوب نیست، برایش ناراحت میشوند اما درک نمیکنند که واقعا چه احساسی دارد.
افراد همدرد از دیدگاه خودشان وضعیت طرف مقابل را بررسی میکنند و به همین دلیل درکی سطحی از احساس واقعی فرد به دست میآورند. اگر خودشان قبلا این احساسات را تجربه کرده باشند، کمی بهتر مخاطبشان را درک میکنند و در غیر این صورت، درکشان کاملا سطحی میشود.
این افراد بهجای گوشدادن به مخاطب، میخواهند راهکار بدهند و او را نصیحت کنند. مثلا وقتی فرد درباره شکستی صحبت میکند که به او آسیب زده است، میگویند: «من که بهت گفته بودم اینطور میشه.» این افراد معمولا طرف مقابلشان را قضاوت میکنند و میخواهند به او بگویند باید چه کند.
همدردی مهارت نیست و نیازی به یادگیری ندارد. ما انسانها ذاتا و بهخاطر محیطی که در آن بزرگ شدهایم، عادت داریم دیگران را قضاوت کنیم و درک سطحی از موقعیتهای مختلف داشته باشیم. همدردی هیچوقت رابطه سالم و عمیق نمیسازد، زیرا به شما اجازه نمیدهد از دیدگاه دوستانتان به موقعیت آنها نگاه کنید و احساسات واقعی آنها را بفهمید. شما همیشه از دید خودتان قضیه را میبینید و آنها را قضاوت میکنید، چون تصور میکنید اگر شما در چنین موقعیتی بودید، واکنش بهتری نشان میدادید.
همدلی مهارت است و نیاز به یادگیری و تمرین دارد. برای تمرین این مهارت لازم است بدانید تفاوت همدردی و همدلی چیست و چطور میتوانید فردی همدل باشید. افراد همدل خودشان را جای دیگران قرار میدهند. در نتیجه هم میتوانند احساسات واقعی آنها را درک کنند و هم متوجه میشوند که طرف مقابل اکنون به چه چیزی نیاز دارد و آن را تأمین میکنند. آنها به فکر درست یا غلطبودن واکنش مخاطبشان نیستند و فقط میخواهند آنها را بفهمند و حالشان را بهتر کنند. همدلی مهارتی است که روابط کاری، دوستانه و خانوادگی شما را تقویت میکند و به شما کمک میکند اعتماد دیگران را جلب کنید.
همدلی (empathy) و همدردی (sympathy) در پسوند «pathy» مشترک هستند. این پسوند از واژه یونانی «پاتوس» گرفته شده که هم به معنی «احساس» است و هم «رنجکشیدن». میتوان گفت تنها وجه اشتراک این مفاهیم ارتباط جفتشان با احساسات است. البته نوع احساساتی که در هرکدام تجربه میشود هم با دیگری متفاوت است.
برای درک بهتر مفهوم همدردی و همدلی مثالی درباره موقعیتی خاص ارائه میدهیم و تفاوت واکنشهای فرد همدل با فرد همدرد را مقایسه میکنیم. تصور کنید در محل کار رئیس شما را توبیخ کرده است و اکنون ناراحت، عصبی و ناامید نزد همکارانتان برگشتهاید.
یکی از همکارانتان با احساس همدردی نزد شما میآید و میگوید برای شما متأسف است، اما تقصیر خودتان بوده که این اتفاق افتاده و او قبلا در این باره به شما هشدار داده بوده.
همکاری که حس همدردی داشته باشد شرایط شما را از دیدگاه خودش بررسی میکند. او حتی این حق را به شما نمیدهد که ناراحت باشید، زیرا بهنظرش همین که اخراج نشدهاید کافی است و باید خدا را شکر کنید. حتی اگر حق با همکار همدردتان باشد هم اصلا در آن موقعیت دلتان نمیخواهد این حرفها را بشنوید!
همکار دیگری را تصور کنید که با همدلی کنار شما میآید و سعی میکند احساستان را درک کند و دنبال راهی برای بهترشدن حال شما میگردد. حضور همکار همدل برایتان قوت قلب است و احساس خوبی از همدلیاش میگیرید، حتی اگر کار خاصی برایتان انجام ندهد.
فرد همدل میگوید: «ممنون که با من درباره این موضوع صحبت کردی. من کنارت هستم و اگر کاری از دستم بربیاد، دریغ نمیکنم.» چنین فردی نمیخواهد ناراحتی شما را از بین ببرد یا بگوید حق ندارید ناراحت باشید. او فقط تلاش میکوشد احساسات شما را درک و با شما ارتباط برقرار کند. برای برقراری چنین ارتباط عمیقی معمولا نیازی به صحبت نیست و کارهای دیگری مثل گرفتن دست و فشردن صمیمانه آن بیشتر کمک میکند.
ترحم بیش از اینکه احساس باشد، نوعی دیدگاه و طرز فکر است. افرادی که به شخصی دیگر ترحم دارند، میخواهند از آن فرد مراقبت کنند. آنها تصور میکنند عزیزانشان آسیبپذیر هستند و باید از آنها در برابر آسیبهای جسمی و روحی محافظت کنند. این موضوع زندگی خودشان و دیگران را دچار مشکل میکند، زیرا ممکن است در راستای نیتی که برای مراقبت دارند، با حساسیت بیش از اندازه اقدامات مخربی مانند کنترلگری انجام دهند و آزادی آنها را بگیرند.