معصومان كه اولياءاللهاند، براي حصول بيشتر و نتيجه بهتر و دستيازيدن
به مقصود، ادعيه فراواني را فراروي ديدگان روزهداران گشودهاند. اين ادعيه
همچون ريسماني است كه آدمي بدان چنگ ميزند تا به سياهي نيفتد و راه را گم
نكند و از ظلمات برهد. براي روزهدار در ميدان مسابقه رمضان بهرهمندي از
اين ريسمانهاي الهي و چنگ زدن بدان، مسير رسيدن را هموارتر و هر چه بهتر و
بيشتر سهل و ممكن ميكند.
افطار و افطاري: هنگامي كه خورشيد
جهانافروز، بساطش را از پهنه و گستره آسمان جمع كرد و دامنش را از طبيعت
بيكران برچيد و براي استراحت شبانه به آن سوي كوهستانها خزيد، سرخي فلق
نشان از بانگي دگرباره ميدهد تا روزهدار متوجه شود به انتهاي يك روز از
ايام روزهدارياش رسيده است. نداي ملكوتي اذان مغرب از مأذنه بلند است و
روزهدار هم سجاده مغرب گسترده. بوي سبزي و رطب تازه و نان و پنير هم در
اين فضا پيچيده، و تو با تمام وجود حس ميكني اين عطر هم كم از عطر معنوي
راز و نياز به درگاه الهي نيست. بلي، در كنار سجاده نيايش، سفره افطاري پهن
است. روزهدار، نماز را كه به جاي آورد، بر گرد سفره افطار مينشيند تا
بدينسان روزي از روزهاي رمضان را با شركت در اين ضيافت الهي به انتها
رسانده باشد. او براي تناول لقمههاي افطاري، با حلاوت و شيريني خاصي
بسمالله الرحمن الرحيم ميگويد و آن را نوش ميكند.
اطعام: ميدان
مسابقه رمضان با هر مسابقه ديگري فرق دارد. در مسابقات ديگر، هر شركتكننده
ميكوشد رقيب را از ميدان عقب براند و او را پشت سر بگذارد و تنها خود به
مقصود در مقصد برسد و جام قهرماني را به آغوش كشد؛ اما در ميدانگاه رمضان
اينگونه نيست. در اين ميدانگاه گاهي روزهدار، سفرهاي ميگستراند و رقبا
را به ضيافت افطاري دعوت ميكند. اين عمل امتيازي ويژه براي روزهدار در
پي دارد. او معتقد است داور به اين عمل روزهدار نظري خاص مياندازد و
امتيازي فوقالعاده برايش ثبت ميكند. هر لقمه از ضيافت افطاري، در ترازوي
داور وزنهاي سنگين است. لقمههاي اطعام در افطاري آنقدر سنگين و
ارزشمندند كه بهايش را فقط او ميتواند محاسبه و پرداخت كند.
روزهاي
روزهدار به تزكيه نفس و تهذيب اخلاق سپري ميشود؛ يعني او سعي ميكند به
رياضتي الهي بپردازد تا در درگاه وي پذيرفته شود. در طول روزهاي گرم و سرد
فصول مختلف، بر روي همه اميال نفساني خويش پاي ميگذارد و با عزت نفس كامل
متحمل هر نوع مرارتي ميشود. او تمام تلاشش اين است كه با رعايت ضوابط و
قوانين روزهداري به جلاي روح و تزكيه جان بپردازد؛ زيرا ميداند روح كه
صيقل يافت، جسم و جان در دست وي همچون موم خواهد بود و به هر شكلي ميتواند
آن را سامان دهد.
احيا: در فرهنگ پوياي رمضان آدابي وجود دارد كه به
«احيا» معروف است و در حقيقت زنده نگه داشتن روح آدمي است. هر موجودي
سرانجامي دارد. به عبارت بهتر، سرانجام هر موجودي به مرگ ختم ميشود. هرگاه
مرگ موجودي فرارسد، جسم آن موجود را ديگر در اين اجتماع جايگاهي نيست،
بلكه بايد به وادي ديگري انتقال داده شود به نام گورستان. امّا برخي از
عناصر هستند كه در عين حيات داشتن، به دلايل مختلف و به دليل عوامل متفاوت
ميميرند. مردن دل يكي از اين موارد است. دل هنگامي ميميرد كه رأفت و
عطوفت و محبت و مهرباني از سرايش كوچ كند. زايل شدن اين صفات الهي ـ انساني
موجبات دلمردگي را فراهم ميآورد و هنگامي كه دل مُرد، آن دل سخت و زمخت
ميشود و سياهي و كدورت آن را ميپوشاند. امان از دل مرده! به هنگامه
دلْمردگي، كالبد آدمي همچون تابوتي است كه جسد متعفن دل را با خود به اين
و آن سو ميبرد و صد البته ديگران از بوي عفن و مشمئزكننده آن در رنج و
عذاب خواهند بود. اما براي زنده نگهداشتن دل، راههايي وجود دارد. يكي از
اين راهها در فرهنگ رمضان نهفته است و آن زنده كردن دل در ايام «احيا»
است.
روزهاي احيا بخشي از فرهنگ رمضان است كه روزهدار در آن ايّام به
خويشتن خويش ميپردازد تا روح و دل خود را زنده و بازسازي، بلكه نوسازي
نمايد. دلمردگي صفت رذيلهاي است در وقتي كه محبت و رأفت و مهر از سراي دل
كوچانده شده باشد. هر روزهدار هنگامي كه شب از نيمه گذشت، درهاي رحمت
الهي را به روي خويش گشوده ميبيند.گرچه احيا شامل ايام و شبهايي در نيمه
دوم ماه رمضان است كه روزهداران به شبزندهداري ميپردازند، اما در حقيقت
با اين عمل به احياي دل خويش مبادرت ميكند و دل كه احيا شد، روح انسانيت و
جوانمردي زنده ميشود.
به هنگامه احيا در ميدانگاه رمضان، پلها و
مسيرهاي فراواني به روي روزهدار گشوده ميشود و او خود را در اين مسيرهاي
ارزشمند و طلايي قرار ميدهد تا نجات يابد. هر كس «قدر» اين ميانْراهها
را بهتر و بيشتر بشناسد و در بهرهمندي از آن بيشتر بكوشد، سريعتر و
زيباتر به مقصد ميرسد و قدر و منزلتش شورآفرين خواهد بود.
قدر:
«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيلَةِ الْقَدْرِ». حضرت باريتعالي در
ميدانگاه رمضان شبهايي به نام «قدر» قرار داده است كه اهميتش طبق فرموده
خودش از هزار ماه بيشتر و برتر است. اين شبها به نوعي تضمين سعادت، هدايت و
عاقبت به خيري براي روزهدار به دنبال خواهد داشت. اگر او بتواند قدر اين
شبها را بداند و از فيوضاتش به نحو مطلوب بهرهمند شود، خير دنيا و عاقبت
را براي خويش تضمين كرده است. جايگاه شب قدر آنقدر والاست كه در دل آن
عظمتي بالاتر از هزار ماه نهفته است. در چنين شبي سرنوشت هر شخص رقم
ميخورد؛ يعني قضا و قدر، رزق و روزي، مرگ و زندگي و خير و شر انسان در آن
شب معلوم ميشود. شبي كه نزول قرآن كريم در آن رخ داده، بيگمان براي بشر
بسيار پر خير و بركت است. در اين شب فرشتگان عرش مرتب بين آسمان و زمين در
رفتوآمدند تا تقدير يكساله انسانها را ثبت و ضبط كنند. روزهدار ماه
رمضان به هر بهانهاي دست ميزند تا نظر ارباب را جلب كند و دل رحيم وي را
به روي خويش بگشايد. زهي سعادت بر روزهداري كه در اين شب بتواند در نظرگاه
ربّ جليل دوستتر نمايان شود و زيباتر جلوه و دلربايي كند. براي اين مقصود
شب قدر، شب گدايي كردن، ضجه زدن، اشك ريختن، توسل جستن و شب توبه و انابه
به درگاه باريتعالي است.
گدايي بر درگاه سلطان عالم و آويخته شدن بر آستان وي، شاهي كردن در برابر شاهان عالم است:
ما گدايان خيل سلطانيم
شهربند هواي جانانيم
بنده را نام خويشتن نبود ج
هرچه ما را لقب دهند آنيم ج
گر برانند و گر ببخشايند ج
ره به جاي دگر نميدانيم
شركتكننده در مسابقه رمضان هر آن مقدار كه بتواند حال معنوي خويش
را دگرگونتر كند، در نزد پروردگار مهربان جايگاه والاتري خواهد داشت؛
زيرا ارباب، در اين شب خريدار دلهاي شكسته و جانهاي مشتاق به خويش است.
خيرات: از ديگر آداب مسابقه رمضان، بذل مال و ايثار جان است. هر روزهدار
سعي ميكند در عرصه ميدانگاه رمضان با بذل و بخشش و توزيع پارهاي از
اموال خويش، محبت و ترحم خداي سبحان را به سوي خود جلب كند. او با دادن
افطاري به روزهداران و كمك به نيازمندان و توزيع خيرات براي اموات و
درگذشتگان ميكوشد هر چه بيشتر امتياز به دست آورد. همچنين برخي از
شركتكنندگان در مسابقه رمضان، فرهنگ اهداي خون را به بانك خون مراكز
بهداشتي ـ درماني كه نوع ايثار محسوب ميشود، راه ديگري براي رضاي خدا
ميدانند. البته تمام اين امور بهانههايي است براي جلب نظر حضرت دوست.
روز قدس: آخرين آدينه ميدانگاه رمضان «روز قدس» نام دارد. قدس قبلهگاه
اول مسلمانان عالم است. اكنون بيش از نيم قرن است مسلمانان و همكيشان
رمضانيان در آن سرزمين از ستم صهيونيسم جهاني رنج ميبرند. براي جلب نظر
حضرت دوست، جمعه آخر ماه رمضان همگان به خيابانها ميآيند و اجتماع عظيمي
را شكل ميدهند تا براي تظلمخواهي و همدردي با همكيشان خود در
سرزمينهاي مظلوم و تحت اشغال كافران ستمكار فرياد دادخواهي بلند كنند.
اكنون سالهاست «روز قدس» بخشي از آيين و آداب فرهنگ رمضان شده است.
عيد فطر: سرانجام و انتهاي ميدانگاه رمضان به عيد فطر ميانجامد. هنگامي
كه هلال ماه شوّال رؤيت شد، در حقيقت زنگ پايان مسابقه نواخته ميشود. اين
لحظات به قدري براي روزهدار حلاوت دارد كه گويي جشنوارهاي شيرين در قلب
روزهدار برپا گرديده است. او به پايان مسابقه رمضان رسيده و اينك از ضيافت
رمضان خارج و در ضيافتي ديگر به مهماني ميزياني ميرود كه تمام اعمال
فرهنگ رمضان را براي جلب نظر او انجام داده است. در روز عيد فطر به هنگامه
طلوع خورشيد عالمافروز، دوگانهاي به جماعت به جاي ميآورد كه به نماز عيد
فطر موسوم است. آنگاه به شكرانه يك ماه روزهداري و به صورت ويژه در محضر
ربّالارباب بودن، بخشي معيّن از مال خويش را به عنوان فطريه و صدقه عيد
فطر براي خود و اهل و عيال خويش جدا ميكند تا به دست نيازمندان و
درماندگان برساند.
خدايا! ما را در ژرفاي اقيانوس زلال فرهنگ رمضان كه ماه خودسازي و جلب رضايت خداوند سبحان است، غرق فرما.