نقش اميد در زندگي

يکي از ساز و کارهاي حيات و زندگي ، اميدواري است. از نظر جهان بيني توحيدي ، اميد تحفه الهي است که چرخ زندگي را به گردش وامي دارد و موتور تلاش و انگيزه را پرشتاب مي کند. اگر روزي اميد از انسان گرفته شود ، دوران خمودي و ايستايي او فرا مي رسد.
اميدوار بودن ، هنري است که بايد همگان به خصوص نسل پوياي جوان آن را فراگيرند . از اين رو به بررسي حقيقت اميدواري و راه هاي نيل به آن مي پردازيم .
حقيقت اميدواري
اميدواري ، حالتي نفساني است که در آن ، انسان به اموري که انتظارش را دارد دل بستگي پيدا کرده است . اميد ، در انتظار چيزي بودن است در حالي که بيشتر وسايل و اسباب آن فراهم شده است . معمولا اميد و آرزو ، در فرهنگ فارسي ، در کنار يکديگر به کار مي روند ، اما در زبان عربي به صورت جداگانه با عنوان هاي (رجا) و (امل) استعمال مي شوند. با يک تحليل مي توان گفت : در هر اميدواري ، آرزو هست ، ولي هر آرزويي ، اميدواري نيست .(1)
شايد بتوان اميد در زندگي را به سکان کشتي تشبيه کرد ، همان طوري که کشتي بدون سکان دار در درياي خروشان و پرتلاطم ، سرگردان خواهد بود ، انسان نااميد نيز در اين دنياي پرهياهو حيران خواهد ماند. بعضي افراد به دليل شکست هاي گذشته ، اميدشان را از دست داده اند به طوري که زندگي منهاي اميد را قابل تحمل ندانسته و در نهايت ، بدترين گزينه يعني مرگ را مشکل گشاي خود يافته اند . آن عده هم که زنده اند ، در واقع مرده متحرکي بيش نيستند.
اميدواري ، نه خيال پردازي
انسان به اندازه اي مي تواند براي خود اميدسازي کند که به مرز خيال پردازي نرسد. از آن جا که جوان سرشار از انرژي است ، توان رسيدن به آرمان ها و اهداف بلند را در خود مي بيند و افق بالاتري را براي خويش ترسيم مي کند و در انديشه فرداهاي بهتر است براي او همواره خطر افتادن در دام اوهام وجود دارد. اميدسازي هميشه با در نظر گرفتن واقعيات ، امکانات و توان و طاقت فردي صورت مي گيرد ، در حالي که خيال پردازي فاقد اين ويژگي هاست ؛ پس بايد در اميدهايمان تجديد نظر کنيم .
بايد مرز بين اميدواري و خوش خيالي را به خوبي دانست تا يکي در جاي ديگري قرار نگيرد. اميدواري ، مقوله اي است که با فعاليت و تلاش همراه است به بيان بهتر مي توان گفت : اميدواري از سه جزء شناختي ، عاطفي و حرکتي تشکيل مي شود. باغباني در ذهن خود ، ثمرات و نتايج کارش را که باغستان سرسبز و آباد است ، تصور مي کند و آن را مطلوب مي بيند ؛ از اين رو در او نوعي دلدادگي پديد مي آيد و آرزوي داشتن چنين باغي را رد مي کند . سپس به منظور تحقق آن به فعاليت مي پردازد. دانش آموزي که بدون تلاش و مجاهدت در انتظار کسب مدارج علمي و پذيرش در دانشگاه به سر برد ، در حقيقت به خيال پردازي افراطي روي آورده و از اميد واقعي فاصله گرفته است . اين مسئله در جهات معنوي نيز صادق است . رسول اکرم (ص) مي فرمايد :
نادان کسي است که از هواي نفساني خود پيروي کند و در عين حال از خداوند انتظار بهشت را داشته باشد.(2)
هر چند در نااميدي بسي اميد است ، ولي با اين بهانه نمي توان دست از کار و تلاش کشيد و به اميد ياري ديگران چشم دوخت. ميوه شيرين و گواراي درخت اميد آن گاه به بار مي نشيند که با تلاش و فعاليت آبياري شده باشد.
امام علي (ع) مي فرمايد : ( لا تکن ممن يرجوا الاخره بغير عمل ؛ از کساني مباش که بدون عمل ، به آخرت اميدوار است .)(3)
بنابراين اگر انسان انتظار و اميد چيزي را دارد ، بايد خود را براي استقبال از آن آماده کند کسي که ادعا مي کند انتظار چيزي دارد و اثري در عمل او نمايان نيست ، در واقع به ادعاي دروغيني دست زده است . مولوي در قالب داستاني کوتاه دل بستن بيهوده به امور واهي و دور از حقيقت را چنين ترسيم کرده که مضمونش اين گونه است ؛
شخص غريبي با شتاب به دنبال خانه اي مي گشت ، دوستش که خانه خرابي داشت ، وي را با خود برد و به او گفت : اگر اين خانه سقف مي داشت ، تو را در کنار خود جاي مي دادم . اگر در اين خانه اتاق ديگري مي بود ، همسرت نيز آسوده در اين جا اقامت مي کرد . اگر اتاق ديگري بود ، ميهمانت را نيز در آن جاي مي دادي و آن شخص در پاسخ گفت :
گفت آري پهلوي ياران خوش است
ليک اي جان در (اگر) نتوان نشست

1- محجه البيضاء ، ج7 ، ص249.
2- محجه البيضاء ، همان ، ص250.
3- نهج البلاغه فيض الاسلام ، حکمت 142





موسسه خیریه حضرت جوادالائمه(ع)|اولین و بزرگترین مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست در غرب کشور