هنگامى كه پیامبر
صلّى اللّه عليه و آله متولّد شد ، بتهاى خانه كعبه به رو در افتادند و چون
شب فرا رسيد فريادى از آسمان شنيده شد كه: حق آمد و باطل برفت ، همانا
باطل رفتنى است.
همانا كه شكيبايى بس زيباست جز در مرگ تو و بيتابى بس زشت است مگر بر رحلت
تو ، اندوهى كه از دورى تو بر دل نشسته بس سنگين است و غمهاى پيش از در
گذشت و پس از وفات تو بسيار آسان و سبك.
همانا خداوند محمد صلّى اللّه عليه و آله را برانگيخت تا بندگانش را از
بندگى بندگان به بندگى خداى كشاند و از پيمان بندگان به پيمان خداى در آورد
و از فرمانبرى بندگان به فرمانبرى خدايش وا دارد.
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پيوسته خندان و خوشرو و خوشبو بود.
پیامبر، جز با ياد خدا نمىنشست و بر نمىخاست.
هرگز ديده نشد كه پیامبر، پاى خود را پيش كسى از همنشينان دراز كند.
او (پیامبر خدا) پيشواى كسى است كه راه پرهيزگارى پويد ، و بينش براى آن كه
راهنمايى جويد، چراغى است كه پرتو آن دميد... رفتار او ميانه روى در كار
است. و شريعت او راه حق را نمودار ، سخنش جدا كننده حق از باطل است، و
داورى او عدالت.
پیامبر طبيبى است كه با مهارت خود در ميان مردم مىگردد، مرهمهاى شفابخش
خويش را فراهم ساخته و ابزار درمان خود را آماده كرده تا هرجا دلهاى كور
باطن و گوشهاى ناشنوا و زبانهاى گنگ را بدان نيازى باشد مداوا كند.
خداى عزّ وجلّ پیامبرش را تربيت كرد و چه نيكو تربيت كرد، پس هنگامى كه
مراتب ادب را براى آن حضرت تكميل نمود فرمود: همانا تو بر اخلاقى والا
استوار هستى ، سپس امر امّت و دين را به او واگذار كرد تا بر بندگانش حكومت
كند و فرمود: آنچه پیامبر براى شما آورد بگيريد و از آنچه شما را نهى
نمود، اجتناب ورزيد، و همانا پیامبر كه درود خدا بر او و آلش باد موفّق بود
و با تأييدات روح القدس مؤيّد بود كه هرگز راه خطا نمىپيمود و در اداره
امور مردم هيچ اشتباه نمىكرد.
هر پدري كه خواست از دنيا برود و فرزنداني داشت ، خداوند نطفه محمّد صلّي
الله عليه و آله و سلّم را در فرزند بهتر قرار دارد به گونه اي كه در
انتقال نطفة محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم نه جنايتكار نقشي داشت و نه
معصيت كار سهمي پيدا نمود.
و قرآن نيز اين معنا را تأييد ميكند، آنجا كه ميفرمايد : وَ تَقَلُّبَكَ في الساجدين
او خدايي است كه به دوران انتقال نطفة تو در اهل سجود از اصلاب شامخه به ارحام مطهّره آگاه است.
او از شجرة پاكيزة پیامبران آفريده شده و از مشكات درخشاني كه نور هدايت
درستكاري از آنان تابناك بوده ، انتخاب گشته است. او از مركز سرزمين مكّه و
از دل بطحاء و از ميان چراغهاي فروزاني كه در تاريكيها راهنماي سرگشتگان
است، برگزيده شده، او از سرچشمه هاي حكمت كه همه داراي دين و شريعت بوده و
ديگران علم و حكمت را از آنها ميآموختند ، گزينش شده است.
خداوند نطفة پاك پیامبران را در بهترين جايگاه به وديعت گذارد ، و در
بهترين مكان آنها را مستقر ساخت و از صلب كريمانة پدران، به رحم پاك مادران
منتقل نمود. هر زمان كه يكي از آنان بدرود حيات ميگفت ، ديگري براي پيشبرد
دين خدا به پا ميخواست تا آنكه اين منصب بزرگ به محمّد صلّي الله عليه و
آله و سلّم منتهي شد ، پس خداي نهاد اصلي وي را از بهترين معادن استخراج
كرد، و نهال وجودش را در اصيلترين و عزيزترين سرزمينها کاشت، و شاخه هستي
او را از همان درختي كه پیامبران را از آن آفريد به وجود آورد، از همان
شجرهاي كه امينان درگاه خود را از آن برگزيد.
از پیامبر پاك و پاكيزه ات صلّي الله عليه و آله و سلّم پيروي كن، زيرا راه
و رسمش سرمشقي است براي آن كس كه بخواهد تأسّي جويد و نسبت او انتسابي است
عالي براي كسي كه بخواهد منتسب گردد، و محبوبترين بندگان نزد خداوند كسي
است كه از پیامبرش سرمشق گيرد و قدم به جاي قدم او گذارد.
... هان اي مردم ، به راهنمايي پیامبرتان اقتدا كنيد ، زيرا بهترين
هدايتهاست و به روش و سنّت وي عمل نماييد ، چرا كه بهترين فرمانها و
نيكوترين روشهاست.
راه و رسم او معتدل و روش او صحيح و متين ، و سخنانش روشنگر حق از باطل ، و داوري و حكمش عادلانه است.
خدا شما را رحمت كند ، بر طبق نشانه هاي روشن و سيره و سنت واضح او عمل
كنيد كه راه روشن است و شما را به خانه امن و امان فرا ميخواند.
هم اكنون فرصت را مغتنم شماريد ، چون در منزلگاهي هستيد كه ميتوانيد با
مهلت و فرصتي كه داريد رضايت خدا را جلب نماييد. پرونده ها هنوز گشوده است و
قلمها آماده نوشتن، بدنها سالم است و زبانها گويا و آزاد ، و توبه نيز
پذيرفته است و اعمال مورد قبول واقع ميگردد.
رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم روي زمينِ بدون فرش مينشست و غذا
ميخورد ، و با تواضع همچون بردگان جلوس ميكرد ، با دست خويش كفش و لباسش را
وصله ميفرمود و بر مركب برهنه سوار مي شد و حتي كسي را پشت سر خويش سوار
مينمود.
محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم دنيا را به هيچ مي انگاشت و آن را در
نظر ديگران بي مقدار و حقير معرّفي ميكرد. به دنيا بي اعتنا بود و آن را
پست و بي ارزش نشان ميداد.
او ميدانست كه خدا دنيا را به ميل خويش از او دور گردانيده، و چون فرومايه
است، آن را در نظر ديگران جلوه داده و نصيب آنان كرده است، بدين جهت رسول
خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم با ميل و علاقة قلبي خود از دنيا دوري
كرده و حتي نام آن را از جان خويش بيرون رانده بود.
محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم دوست ميداشت كه زينت و آرايش دنيا را به
چشم نبيند تا از آن لباس آراسته نخواهد، يا به مقامي چشم ندوزد و اقامت در
آن را آرزو نكند. هدف او تنها اين بود كه نهايت كوشش خود را در امر تبليغ
بكار بندد و امّت خويش را از عذاب الهي ترسانيده، پند و اندرزشان دهد، و به
آنان مژدة بهشت دهد و از آتش دوزخ بر حذرشان دارد.
و اين آموزة قرآن بود ، آنجا كه فرموده است :
لا تَمُدَّنَّ عينَيكَ الي ما مَتَّعنا به أزواجاً منهم و لا تَحزَنْ عليهم و اخفِضْ جناحَكَ لِلمؤمنين و قل إنّي انا النذير المبين.
اي رسول ما چشم از متاع ناقابل دنيوي كه به طايفهاي از مردم كافر (براي
آزمودنشان دادهايم) ، بپوش و بر اينان اندوه مخور، تو اهل ايمان را زير بال
و پر علم و حكمت خود گير و با كمال حسن خُلق آنان را بپروران، و بگو من
فرستاده خدايم كه براي اندرز و ترسانيدن خلق از عذاب قهر الهي با دليلي
روشن آمده ام...
كافي است كه روش پیامبر را سرمشق خويش قرار دهي و او را در مذمّت و بي
ارزشي دنيا و ديدن عيوب و كثرت رسواييها و بدي هايش راهنماي خود بداني ، چه
اين كه دنيا از او گرفته شد و براي ديگران آماده گشت ، از نوشيدن لذتهاي
آن منع گرديد و از آرايشهاي آن دور گردانده شد. به راستي در زندگي رسول خدا
صلّي الله عليه و آله و سلّم اموري است كه تو را به عيوب و كاستيهاي دنيا
واقف ميسازد ، چه اين كه او و نزديكانش در آن گرسنه بودند ، و با اينكه
منزلت و مقام عظيمي در پيشگاه خداوند داشت ، امّا خداوند زينتهاي دنيا را
از او دريغ فرمود.