چگونه رشد کودکان بر درک آن‌ها از واقعیت و خیال تأثیر می‌گذارد؟

کودکان در حدود ۲ سالگی، یک بازی به نام «بازی وانمودی» را شروع می‌کنند. آن‌ها موجودات خیالی مانند بابانوئل یا پری قصه‌ها را باور می‌کنند و اغلب دوستانی خیالی دارند. در واقع، تشخیص واقعیت از خیال برای کودکان خردسال در این سنین کار ساده‌ای نیست.

بین سنین ۳ تا ۱۰ سالگی، توانایی درک کودکان از مسائل مختلف پیچیده‌تر می‌شود. به طور مثال، کودکان در ابتدای دوران پیش‌دبستانی دوست دارند این‌طور باور کنند که هرآنچه در تلویزیون می‌بینند، واقعی است. بااین‌حال، در سن ۵ یا ۶ سالگی متوجه می‌شوند که اگر چیزی مانند جلوه‌های ویژه یا انیمیشن، واقعیت‌های فیزیکی را نقض کند، واقعیت ندارد.

علاقه‌ی کودکان به بازی وانمودی در سنین ۵ تا ۸ سالگی کمتر می‌شود. آن‌ها در این سنین کمتر از گذشته به فانتزی و خیال اعتقاد پیدا می‌کنند.

پس از آن، در سنین ۸ تا ۱۲ سالگی به‌طور فزاینده‌ای به واقع‌گرایی متمایل می‌شوند و از طریق اسباب‌بازی‌ها، بازی‌ها و سرگرمی‌های خود به دنبال درک دنیای واقعی هستند. کودکان در این مرحله از رشد، به منتقدان سرسخت برنامه‌های تلویزیونی که واقع‌بینانه نیستند، تبدیل می‌شوند. تقریبا در همین مرحله است که کودکان علاقه‌ی خود به بازی وانمودی را کم‌کم از دست می‌دهند.

کودکان از چه سرنخ‌هایی برای تشخیص واقعیت و خیال استفاده می‌کنند؟

بر اساس پژوهش‌های انجام شده، کودکان و بزرگ‌سالان برای تشخیص واقعیت از خیال از روش‌های مشابهی استفاده می‌کنند. این روش‌ها گاه به صورت عمومی است و گاه شکل تخصصی‌تری به خود می‌گیرد.

۱. ارزیابی موقعیت بر مبنای شرایط

وقتی به بزرگ‌سالان اطلاعات جدیدی داده می‌شود، صحت آن را بر مبنای سرنخ‌ها و اطلاعات زمینه‌ای که در ارتباط با آن دارد بررسی می‌کند. امروزه با وجود منابع اطلاعاتی بسیار فراوانی که وجود دارند و افراد موضوعات را بر اساس آن‌ها سبک و سنگین می‌کنند، ارزیابی موقعیت‌ها بسیار چالش‌برانگیزتر شده است. بااین‌حال، به‌طورکلی، باید بپذیریم که اگر در وبلاگ یا یک شبکه اجتماعی خبری درباره کشف موجودات فضایی بخوانیم چون قبلا چنین چیزی نشنیده‌ایم، نسبت به آن خبر شک می‌کنیم. در عوض، اگر چنین اخباری را از منبعی مانند ناسا بشنویم، بیشتر احتمال دارد که آن را باور کنیم.

در سال ۲۰۰۶ در دانشکده‌ی روان‌شناسی دانشگاه تگزاس بر کودکان ۳ تا ۶ ساله پژوهشی انجام شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که زمانی که با این کودکان درباره حیواناتی که نمی‌شناسند صحبت‌ می‌شود، از سرنخ‌های زمینه‌ای یا موجود خود استفاده می‌کنند. آن‌ها زمانی که می‌شنیدند که اژدها یا ارواح سرگردان حیوانات را گرفتار کرده‌اند نسبت به زمانی که می‌شنیدند که پزشکان یا دانشمندان این حیوانات را گرفته‌اند، کمتر موضوع را باور می‌کردند. علت آن هم این بود که درباره موجودات خیالی مانند اژدها اطلاعات کمتری داشتند تا پزشکان و دانشمندان که واقعیت دارند.

۲. دانش قبلی یا موجود

یکی دیگر از کارهایی که بزرگ‌سالان در هنگام مواجهه با اطلاعات جدید انجام می‌دهند، مقایسه آن با دانشی است که از قبل در آن رابطه دارند. اگر دانش قبلی، آنچه می‌شنوند یا می‌بینند را تأیید می‌کند، تصمیم می‌گیرند که این اطلاعات قابل قبول است. در صورتی که اطلاعات جدید بر اساس دانش قبلی آن‌ها منطقی به نظر نرسد هم آن را نادرست می‌دانند و رد می‌کنند.

تحقیقات انجام شده بر کودکان ۵ تا ۸ سال نشان می‌دهند که آن‌ها هم از دانش قبلی خود برای قضاوت درباره قابلیت اطمینان به اطلاعات جدید کمک می‌گیرند. 

علاوه‌براین، بزرگ‌سالان دوست دارند کودکان را با داستان‌هایی درباره اتفاقات جادویی و موجودات خارق‌العاده مثل گرگ‌های سخن‌گو، خانه‌های آب‌نباتی و مانند آن سرگرم کنند. این مسئله باعث می‌شود که کودکان به فانتزی و موجودات خیالی بیشتر علاقه‌مند شوند. بااین‌حال، آن‌ها با بالغ شدن و کسب دانش بیشتر درباره جهان پیرامون خود بیش از پیش توانایی تشخیص دقیق واقعیت از خیال را به‌دست می‌آورند.





موسسه خیریه حضرت جوادالائمه(ع)|اولین و بزرگترین مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست در غرب کشور