اینکه بدانید چگونه تصمیمهای خوب بگیرید، بهعنوان مثال برای مصاحبهی شغلی چه لباسی بپوشید یا پولتان را کجا سرمایهگذاری کنید، برای داشتن یک زندگی موفق ضروری است. علاوه بر این، اینکه بتوانید آن تصمیمها را بهموقع بگیرید و به مهارتهای تصمیمگیری خود اطمینان داشته باشید، میتواند به شما در استفادهی بهینه از وقت و داشتن یک زندگی بیدردسر کمک کند.
خوشبختانه، همهی ما میتوانیم تکنیکهای تصمیمگیری را یاد بگیریم و به یک تصمیمگیرندهی خوب تبدیل شویم.
اعتماد به نفس بیش از حد میتواند بهراحتی قضاوت شما را تحت تأثیر قرار داده و به تصمیمگیری نادرست منجر شود. مطالعات نشان میدهد که انسانها عملکرد، دقت و دانش خود را بیش از چیزی که هست، ارزیابی میکنند و به همین دلیل ممکن است برنامهریزی آنها بهخوبی پیش نرود.
از سوی دیگر، اینکه بتوانید به سطح اطمینان خود از نظر مدیریت زمان توجه کنید، اهمیت زیادی دارد. بیشتر مردم در مورد کارهایی که میتوانند در یک بازهی زمانی مشخص انجام دهند، دچار اشتباه شده و توانایی خود را بیش از اندازه تخمین میزنند.
هر روز احتمال موفقیت خود را تخمین بزنید و سپس در پایان روز، آنها را مرور کرده و به این سؤال پاسخ دهید که آیا آنقدر که فکر میکردید دقیق بودید؟ یک تصمیمگیرندهی خوب مواردی را که اعتماد بیش از حد میتواند مشکلساز باشد، تشخیص داده و تفکر و رفتار خود را بر اساس آن تنظیم میکند.
این احتمال وجود دارد که به دلیل عادت کردن به چیزهای مختلف تصمیمهای ضعیفی بگیرید و به خطرات و عواقب آن تصمیمها یا آسیبی که ممکن است به شما وارد شود، فکر نکنید. بهعنوان مثال، ممکن است هر روز برای رسیدن به محل کار خود با سرعت بالا رانندگی کنید. درست است که شما به مسیر آشنا هستید و به انجام این کار هم عادت دارید، اما در حقیقت امنیت خود را به خطر میاندازید.
عادتهایی را که برای شما عادی شدهاند، شناسایی کنید. اینها چیزهایی هستند که بهطور خودکار انجام میدهید و باید کمی در موردشان فکر کنید. برای مشخص کردن مضر یا ناسالم بودن این عادتها وقت بگذارید و برای ایجاد عادات روزانهی سالمتر برنامهریزی کنید.
نحوهی طرح یک سؤال یا مشکل و شیوهی روبهرو شدن با آن، نقش مهمی در نحوهی پاسخگویی شما و درک شما از شانس موفقیتتان دارد. دو جراح مختلف را تصور کنید. یکی از جراحان به بیمارانش میگوید: «۹۰ درصد افرادی که تحت این عمل جراحی قرار میگیرند، زنده میمانند» و جراح دیگر میگوید: «ده درصد افرادی که این جراحی را انجام میدهند، میمیرند». این دو جمله معنی یکسانی دارند، اما تحقیقات نشان میدهد افرادی که جملهی دوم را میشنوند، خطر جراحی را بیشتر برآورد میکنند.
وقتی میخواهید در مورد چیزی تصمیم بگیرید، آن را از زوایای مختلف بررسی کنید. یک دقیقه وقت بگذارید و به این فکر کنید که آیا اگر جملهبندی خود را کمی تغییر دهید، دیدگاهی شما نسبت به این مشکل تغییر میکند یا خیر.
وقتی قرار است با یک انتخاب سخت روبهرو شوید، مثلاً به یک شهر جدید نقل مکان کنید یا شغلتان را تغییر دهید، ممکن است زمان زیادی را صرف فکر کردن به مزایا و معایب احتمالی آن کنید. اگرچه فکر کردن در مورد یک موضوع و بررسی گزینههای مختلف ارزش زیادی دارد، اما زیادهروی در انجام این کار میتواند مشکلساز بوده و باعث استرس شود.
مرور انتخابهایی که در طول روز انجام دادهاید را به یک عادت روزمره تبدیل کنید. وقتی تصمیم شما خوب نیست، از خودتان بپرسید که چه اشتباهی رخ داده است. سعی کنید از هر اشتباهی که در زندگی مرتکب میشوید، درس بگیرید. فقط مراقب باشید که مدت زمان زیادی را صرف فکر کردن به اشتباهات خود نکنید. مرور مکرر اشتباهات و تمرکز بیش از حد روی آنها برای سلامت روان خوب نیست.
اگرچه اعتراف به این موضوع کمی سخت است، اما همهی انسانها از بعضی جهات متعصبانه فکر میکنند. در حقیقت، ذهن شما میانبرهای ذهنی ایجاد میکند که به آنها ابتکار گفته میشود و به شما در تصمیمگیری سریعتر کمک میکنند. اگرچه این میانبرهای ذهنی انتخاب و تصمیمگیری را راحتتر میکنند و شما را از ساعتها تلاش برای انجام این کار باز میدارند، اما میتوانند شما را به اشتباه هم بیندازند.
بهعنوان مثال اگر اخیراً اخبار زیادی در مورد سقوط هواپیما و سایر حوادث مربوط به آن دریافت کردهاید، ممکن است احتمال مرگ ناشی از سقوط هواپیما را بیشتر از مرگ در اثر تصادفات رانندگی تصور کنید (هر چند آمار خلاف این را نشان میدهد).
در نظر گرفتن میانبرهای ذهنی را که میتوانند به تصمیمگیری نادرست منجر شوند، به یک عادت روزانه تبدیل کنید. فرضیههای نادرستی را که ممکن است در مورد افراد یا رویدادها داشته باشید، بپذیرید و کمی عینیتر شوید.