آخرین وصی پیامبر خدا (ص)، دوازدهمین امام شیعه و چهاردهمین معصوم از خاندان رسالت، حضرت مهدی(ع) در سپیده دم نیمه شعبان سال 255 هجری در شهر سامرا دیده به جهان گشود. با تولد او انتظار تحقق مژده ای که پیامبر خدا(ص) و امامان(ع) از دو قرن پیشتر داده بودند سر آمد و گام او زمین را برکت بخشید. نام آن حضرت، نام پیامبر(ص) و کنیه او کنیه رسول خداست. (محمد، ابوالقاسم) توصیه شده است که در عصر غیبت، از او به نامش یاد نشود، بلکه با القاب متعددی که دارد، مثل مهدی، منتظر، حجت، صاحب امر، صاحب الزمان، بقیه اللّه ، قائم، خلف صالح و...نام برده شود. پدرش امام عسگری (ع) و مادرش نرجس است که نام اصلی وی ملیکه، دختر یشوعا فرزند قیصر روم بود. وجود آن امام، مشخصات وی، مژده ظهورش، ویژگی اصحابش و چگونگی حکومتش، در روایات بسیار آمده است و طبق روایات عقیده به او مخصوص به شیعه نیست، بلکه روایات بسیار در کتاب های اهل سنت نیز درباره او نقل شده است.
مرحوم ثقه الاسلام نوری در بیان اسماء شریفه امام عصر علیه السلام، با استناد به آیات و روایات و کتب آسمانی پیشین و تعبیرات راویان و تاریخ نگاران تعداد یکصد و هشتاد و دو اسم و لقب برای حضرت مهدی علیه السلام ذکر می کند و مدّعی است که در این مقام، از استنباط های شخصی و استحسان های غیر قطعی خود داری نموده است که در غیر این صورت چندین برابر این اسماء و القاب، قابل استخراج از کتب مختلفه بود. که از آن جمله است: محمّد، احمد، عبداللّه، محمود، مهدی، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعی، شرید صاحب، غائب، قائم، منتظر و....کنیه های آن حضرت عبارتند از: ابوالقاسم (هم کنیه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم) ابوعبداللّه، اباصالح که مرحوم نوری ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابوتراب را نیز از کنیه های ایشان شمرده است.
حضرت مهدی علیه السلام سیمایی چون سیمای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دارد، در رفتار، گفتار و سیرت نیز شبیه و همانند اوست. پیشانی بلند و گشاده اش بر هیبت و وقار چهره زیبایش می افزاید، و چنان نوری بر چهره و جبین او پیداست که سیاهی موهای سر و محاسن شریفش را تحت الشعاع قرار می دهد. قامتی نه دراز و بی اندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده دارد، بلکه اندامش معتدل و میانه است. خالی بر چهره دارد که بر گونه راستش همچون دانه مُشکی میان سفیدی صورتش می درخشد و خالی دیگر بین دو کتفش متمایل به جانب چپ بدن دارد. آن حضرت رنگی سپید، که آمیختگی مختصری با رنگ سرخ دارد. از بیداری شب ها، چهره اش به زردی می گراید. چشمانش سیاه و ابروانش به هم پیوسته است و در وسط بینی او بر آمدگی کمی پیداست. میان دندان هایش گشاده و گوشت صورتش کم است. میان دو کتفش عریض است و شکم و ساق او به امیرالمؤمنین علیه السلام شباهت دارد.
نرجس خاتون مادر امام دوازدهم، از نوادگان شمعون، وصی حضرت عیسی (ع) که از جمال ظاهری برخوردار بود از کودکی تحت تعلیم جدّش، قیصر روم قرار گرفت و با بهره گیری از اساتید چیره دست آن روزگار علوم و کمالات فراوان کسب کرد و با زبانهای مختلف آشنا گشت. او خود در پاسخ کسی که از او سؤال می کند: تو که رومی هستی چگونه با زبان عربی این چنین آشنایی داری؟ می گوید: جدم به تربیت من اهمیت زیادی می داد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکرد و در همین راستا زنی را که به چند زبان تسلط داشت برگزید تا صبح و شام عربی را به من بیاموزد و من از این راه زبان عربی را به خوبی فرا گرفتم. امام هادی (ع) در اولین ملاقات به وی فرمود: «تو را به فرزندی بشارت می دهم که شرق و غرب عالم را مالک شود و جهان را از عدل و داد پر کند در آن هنگام که از ظلم و ستم پر شده باشد.» نرجس عرض می کند: «این فرزند از کیست؟» «امام هادی (ع) می فرماید: از همان کسی که در عالم رؤیا تو را به عقد او در آوردند. آیا اگر او را ببینی می شناسی؟ پاسخ داد: «از آن شبی که به محضر حضرت زهرا (س) رسیدم تا کنون شبی نیست که او را در عالم رؤیا ملاقات نکنم.»
روایتی که در این زمینه از «حکیمه» دختر بزرگوار امام جواد علیه السلام و عمه امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده، شنیدنی است . شیخ صدوق (م 381 ق). در کتاب کمال الدین روایت کرده است که: ابو محمد حسن بن علی علیه السلام به دنبال من فرستاد و فرمود: ای عمه! امشب روزه ات را با ما افطار کن زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب آن حجتی را که حجت او در زمین است آشکار می سازد . پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس، عرض کردم: خدا مرا فدای شما گرداند، به خدا قسم در او هیچ اثری از حاملگی نیست! فرمود: موضوع این چنین است که می گویم...دقایقی کوتاه خواب به سراغ من آمد و در همین موقع بود که حالت زایمان به نرجس دست داد و من به سبب حرکت نوزاد بیدار شدم، جامه را از روی او کنار زدم و دیدم که او اعضای سجده را به زمین گذاشته و در حال سجده است، او را در آغوش گرفتم و با تعجب دیدم که او کاملا پاکیزه است و از آثار ولادت چیزی بر او نمانده است. در این هنگام ابومحمد [امام حسن عسکری] علیه السلام ندا برآورد که: ای عمه! پسرم را نزد من بیاور. نوزاد را به سوی او بردم، آن حضرت دستانش را زیر ران ها و کمر او قرار داد و پاهای او را برسینه خود گذاشت، آنگاه زبانش را در دهان او کرد و دستانش را بر چشم ها و گوش ها و مفاصل او کشید و بعد از آن گفت: پسرم! سخن بگو و آن نوزاد زبان گشود و گفت: شهادت می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست. آنگاه بر امیرمؤمنان علیه السلام و سایر امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید...
مهم ترین وظیفه ای که منتظران مهدی، علیه السلام، دارند آن است که انتظاری سازنده، صحیح، منطقی، و پویا برای خود ترسیم کنند. انتظاری که در بطن خود آمادگی و آماده کردن زمینه را برای ظهور آن امام فراهم کند. حال باید دید: شاخصهای انتظار سازنده کدامند؟ و چگونه می توان امیدوار بود که انتظارمان سازنده است یا مورد نظر شرع نیست؟ از مهم ترین مصادیق و شاخص های انتظار سازنده، اقتدا به حضرت قائم، علیه السلام، و پیروی کردن از آن بزرگوار است. اصولا انتظار زمانی شکل می گیرد که تجانس روحی - ولو بالنسبة - میان «منتظر» و «منتظر» وجود داشته باشد و این تجانس زمانی که یک طرف قضیه امام باشد و طرف دیگر ماموم، در چارچوب تبعیت و پیروی، شکل می گیرد. به عبارت ساده تر، مامومین (منتظران) باید اهداف آینده امام (منتظر) را مورد نظر داشته باشند، از او پیروی کنند تا از رهگذر این اقتدا و پیروی، علاقه و تجانس روحی و انتظار قلبی و واقعی به وجود آید. در غیر این صورت «انتظار ظهور» از لقلقه زبان فراتر نخواهد رفت. در متون روایی به مساله پیروزی از حضرت مهدی، علیه السلام، در زمان غیبت اشاره شده است. چنانکه رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، فرمودند: «خوشا به حال منتظرانی که به حضور قائم برسند، آنان که پیش از قیام او نیز پیرو او هستند. با دوست او عاشقانه دوست اند و با دشمن او خصمانه مخالفند»
میراث های معنوی سرمایه های فرهنگی ما هستند. اگر آثار باستانی و تاریخی مثل تخت جمشید و طاق بستان و...میراث تاریخی ماست و نشان از قدمت و عظمت تاریخی ما دارد، میراث معنوی عصاره فرهنگ و باورهای یک ملت است. میراث معنوی، باورها و افکار یک ملت را به جهانیان نشان می دهد. با مطالعه ی میراث معنوی می توان فهمید مردم یک کشور باورهایشان را به چه شکلی نشان می دهند و آداب و رسوم آنها چه معنایی دارد. یکی از آثار معنوی که در کشورمان ثبت شده، جشن نیمه شعبان است، جشنی که ریشه مذهبی و معنوی دارد و مثل نوروز فراگیر است و در نقاط مختلف کشورمان به شکل های مختلف دیده می شود. نیمه شعبان، برای مردم کشور ما روز امید است. مردم در این روز علاوه بر جشن های مختلف، مراسم خاصی دارند که گاه از چند روز مانده به نیمه شعبان شروع می شود. روزه گرفتن، آذین بندی، پخش نذورات، مولودی خوانی، اجرای موسیقی های محلی و زیارت اهل قبور، جزو برنامه هایی است که در نیمه شعبان انجام می شود و هر کدام از آنها می تواند جداگانه، به عنوان مراسم و میراث معنوی ثبت شود، ولی اکنون فقط کلّیت نیمه شعبان ثبت شده تا درباره بخش های مختلف آن مطالعه و مراسم روز امید ایرانیان برای آیندگان ثبت شود.
منبع: hawzah.net