از مهم ترین شیوه های تعلیم و تربیت، روش الگوگیری است. اسلام هم برای تربیت و تعالی انسان ها، بر این اصل مهم تأکید نمود؛ زیرا شخصیت الگو، به عنوان یک نقطه ی کانونی در محور رشد و هدایت های اخلاقی تربیتی قرار می گیرد و در شکل گیری رفتار تربیت شونده، آثار زیادی بر جای می گذارد. به همیت دلیل قرآن کریم الگوهای صحیحی را تعیین نموده و بر پیروی از ایشان سفارش کرده است. از سوی دیگر نیاز به الگو، از نیازهای طبیعی بشر است و انسان را وا می دارد تا با در نظر داشتن الگوی مورد نظر، تلاشی هدف دار و آگاهانه برای رسیدن به ویژگی های رفتاری و اخلاقی الگو در پیش گیرد.
قرآن کریم، رسول گرامی اسلام(ص) را الگوی شایسته و اسوه ی حسنه ی مؤمنان معرفی کرده است، در این الگوگیری فرقی میان زن و مرد نیست، اما به دلیل خُلق و خوی و مسئولیت های خاص زنانه، لازم است زنان از جنس خود هم، الگویی داشته باشند تا از نظر پذیرش الگو و روشن شدن مصادیق اسوه پذیری، به راه و رسم و سیره ی اخلاقی و خانوادگی او اقتدا کنند. پیامبر(ص) خود در سخنانش، فاطمه(س) را از وجود خود می داند و بارها در جمع مؤمنین می فرماید: فاطمه(س) پاره ی تن من است. وجود فاطمه(س) از وجود رسول خدا(ص) جدا نیست و سیره ی او جلوه ی دیگری از سیره ی پیامبر است، پس فاطمه(س)، ادامه ی راه و سیره ی رسول خدا(ص) در همه ی زمینه هاست از جمله بندگی خدا، تقوا و عبادت، حجاب و عفاف و...، اما آنچه در زندگی کوتاه حضرت، برای اسوه پذیری خاص زنان از ایشان بیشتر مبتلور شده است سیره ی حضرت، در عرصه ی خانواده و همسرداری و تربیت فرزندان است. امام باقر(ع) در عظمت و جلالت مادر بزرگوارش فاطمه(س) می فرمایند:
لَقد کانت3 مفروضَة الطاعةِ علی جمیع مَن خلق الله من الجنّ والإنسِ والطیرِ والوحشِ و الانبیاء والملائکة؛ اطاعت فاطمه(س) بر تمام بندگان الهی از جن و انس، پرندگان و حیوانات، پیامبران و ملائکه واجب است.
امام زمان هم وجود مقدس حضرت فاطمه(س) را، اسوه ی نیکوی خویش دانسته و فرموده اند: و فی ابنةِ رسول الله لیَ اسوةٌ حسنةٌ؛ همانا دختر رسول خدا(ص) برای من الگویی شایسته است.
بینش توحیدی و مرتبه ی ایمان افراد در تمام زندگی آن ها متبلور می شود و هر کس به اندازه ی معرفت و بندگی اش در برابر خدا، رفتار خود را سامان می دهد. در زندگی فاطمه(س)، خدا محوری بیش از هرچیز دیگر به چشم می خورد و در تمام جلوه های رفتار و گفتار ایشان حضور دارد. تا آن جا که در زندگی خانوادگی، تمام تقاضاها و گفتار و رفتارش را با رضایت خدا می سنجید و همواره رضایت خدا را بر رضایت و راحتی خود مقدم می کرد و می فرمود: اللّهم إنی اسئلک بما تحب و ترضی این اصل مهم در زندگی حضرت زهرا(س) در زمینه ی ملاک انتخاب همسر، مهریه و جهیزیه نیز دیده می شود. با آن که خود به بالاترین مراحل رشد و تکامل معنوی رسیده بود، به دنبال رهبانیت یا رفاه نبود و ازدواج را در راستای فرمان برداری از پروردگار ضروری می دانست. زمانی که به همسری علی(ع) درآمد و به خاطر فقر ایشان، مورد سرزنش و طعنه ی زنان قریش قرار گرفت، بعد از آن که جریان را به عرض پیامبر(ص) رساند، سر به آسمان بلند کرد و فرمود: رضیتُ بما رضی الله و رسوله؛ راضی شدم به آن چه خدا و رسول خدا(ص) به آن راضی شدند.
در حسن معاشرت با همسر هم رضایت خدا مقدم بود. روزی که علی(ع) از وی پرسید: چرا از رنج گرسنگی و بی غذا ماندن خانه وی را خبردار نکرده، فاطمه(س) در پاسخ فرمود: یاابالحسن إنی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک مالا تقدر علیه؛ ای اباالحسن! من از خدای خود شرم می کنم که به تو تکلیفی کنم که قادر به انجام آن نیستی. و نفرمود من از تو که همسرم هستی شرم می کنم.
فاطمه(س)، در اوج علاقه ای که به همسرش داشت باز هم محبت و رضای خدا را بالاتر می دانست در فرازهایی از مناجات او آمده است: یا رب لیست من احد غیرک تئلج بها صدری و تسرّبها نفسی و تقربها عینی؛خداوندا، احدی به جز تو سینه ام را خنک نمی کند و نفسم را مسرور نمی نماید و هیچ کس جز تو چشم مرا روشنی نمی دهد.
فاطمه(س) عواطف مادری و محبت به فرزندان را نیز زیر مجموعه ی محبت و رضایت خداوند قرار می دهد، وقتی پیامبر(ص) او را از حوادث جانسوز کربلا و شهادت امام حسین(ع) با خبر می کند ایشان آیه ی استرجاع می خواند و می فرماید: یا أبت سلمتُ و رضیتُ و توکلت علی الله؛ پدرجان، من تسلیم شدم و رضایت دادم و به خدا توکل می کنم.
مطلب دیگر این است که غالباً زنانی که از کانون خانواده و همسر و فرزندان خود راضی هستند، دلبستگی شدیدی به آن ها پیدا می کنند، ولی فاطمه(س) در طول زندگی خود با امیرالمؤمنین(ع) و داشتن فرزندانی همچون امام حسن و امام حسین8، با وجود تلاش برای گرمی کانون خانواده، همواره در برابر پروردگارش خضوع و خشوع داشت:
رضیتُ بالله رباً و بکَ یا ابتاه نبیاً و بابنِ عمّی بعلاً و ولیّاً؛ خشنودم که خداوند پروردگار من است و تو ای پدر پیامبر من و پسرعمویم علی شوهر و امام من است.
بینش الهی در نگرش به خانواده، از عوامل مهمی است که سبب عملکرد و موفق زن یا مرد در عرصه ی خانواده می باشد. بینش ها، روش ها را می آفرینند و نگاه مقدس به خانواده و این که فرد پیش از هر چیز تنها خدا را در نظر بگیرد، موجب می شود سختی های زندگی و مشکلات اجتماعی که هر خانواده ای کم و بیش به آن دچار می شود، بر او آسان جلوه می کند.
مهم ترین باور دینی، ایمان به خدا و یکتاپرستی است. توحید و خداپرستی موجب هدفمندی و معنی دار بودن نگرش انسان به زندگی، می شود و رفتارها را در جهت تسلیم و رضای خداوند سوق می دهد. همچنین فردی که خدا را ناظر بر رفتار خود می داند، در برخورد با همسر و اعضای خانواده و انجام وظایف خانوادگی، رضایت خدا را در نظر می گیرد و حق هیچ کس را پایمال نمی کند.
افرادی که از هوای نفس دور هستند، اخلاق شایسته و انجام وظایف خانوادگی را، عبادت و کسب رضایت الهی می دانند در نتیجه زندگی آن ها با صفا و صمیمیت تداوم دارد. بنابراین اولین درس از زندگی فاطمه(س)، نگرش توحیدی به کانون خانواده است که آن را به استوارترین نهاد اجتماعی مبدل می کند.
یکی دیگر از اصول اولیه در ازدواج، رضایت طرفین است. در صورت ناخشنودی یکی از زوجین، بنیان ازدواج، مستحکم نخواهد بود، زیرا داشتن خانواده ای سالم و استوار و همراهی با همسری همدل و هم زبان، مهم تر از تشکیل خانواده است. اگر دختری به اجبار خانواده یا شرایط خاص اجتماعی اقتصادی ازدواج کند و خود تمایلی به اصل ازدواج با طرف مقابل نداشته باشد طولی نمی کشد که طوفان اختلافات و نارضایتی ریشه های این خانواده را متزلزل کند.
پیامبر اکرم(ص)، هنگام خواستگاری علی(ع)، رضایت فاطمه(س) را در نظر می گیرد.
در روایتی از علی(ع) آمده است: پس از آن که پیامبر(ص)، تقاضای ازدواج مرا با دختر خویش فاطمه(س) در میان گذاشت، آن حضرت سر به زیر افکند و چیزی نگفت، رسول خدا(ص) دریافت که فاطمه(س) ب این ازدواج موافق است. آن گاه فرمود: سکوت او نشانه رضایت اوست. در روایت دیگری آمده است که فاطمه(س) رضایت خود ر این گونه اعلام فرمود: رضیتُ بما رضی الله و رسوله؛ من به آن چه که خدا و رسولش راضی و خشودند راضی هستم. سؤال و نظرخواهی پیامبر اکرم(ص) از فاطمه(س)، خود دلیل روشنی بر اهمیت رضایت و میل به ازدواج است، زیرا اگر محبت وعلاقه وجود نداشته باشد، زمینه ی نارضایتی و ناسازگاری از همان ابتدا فراهم می شود.
از دیگر نکات مهم در امر ازدواج، توجه به اصل همانندی و کفویت است که این امر در ازدواج فاطمه(س)، از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. البته بر طبق تعالیم اسلامی این همانندی و کفویت، بیشتر در خصوص ایمان و اخلاق است و ملاک های قوی، طبقاتی و اقتصادی مورد نظر نیست.
فاطمه(س) در مراتب ایمان و تقوا، کفو و هم تایی جز امیرالمؤمنین(ع) نداشت، به همین دلیل وقتی فاطمه(س) به سن ازدواج رسید و اکثر بزرگان و شخصیت های برجسته ی عرب، به خواستگاری ایشان آمدند، رسول خدا(ص) با جواب منفی همه را مأیوس کرد و در برابر اصرار آن ها خشمگین شد. اما در ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) فرمود: لولا أنّ الله خلق فاطمه لعلی ما کان لها علی وجه الأرض کفو؛ اگر این نبود که خداوند علی(ع) را برای فاطمه آفریده است، در روی زمین کفو و هم تایی برای او پیدا نمی شد.
بنابراین یکی از عوامل موفقیت در ازدواج، هم تایی زوجین است که با توجه به روایات این هم شأنی و کفویت، به معنای هم تایی در ایمان و ارز ش های اخلاقی است: )الطیباتُ للطیّبینَ والطیّبونَ للطّیباتِ . این امر باعث رضایت زوجین در فضای مشترک و دوری از اختلافات می شود و در غیر این صورت ممکن است هر یک از زوجین یا هر دو، همسرشان را لایق همسری خود نبینند.
ازدواج امر مقدسی است، توجه به ارزش های ظاهری در مقدمات ازدواج نظیر مهریه، جهیزیه، برگزاری مراسم و تشریفات ازدواج و ... زمینه را برای بروز کدورت ها و مشکلات خانوادگی به وجود می آورد.
گاهی به واسطه ی سنگینی مراسم ازدواج، ارزش های حقیقی از بین می روند و در آغازین ساعات زندگی مشترک، مشکلات و اختلافات فراوانی به وجود می آید.
فاطمه(س) زمانی به ازدواج با امام علی(ع) پاسخ مثبت داد که علی(ع) هیچ سرمایه ای نداشت و تنها دارایی او برای ازدواج، یک زره بود که آن هم صرف تهیه ی وسایل ضروری زندگی مشترکشان شد که عبارت بود از: حصیر، لیوان، گلیم، کوزه، آسیاب دستی، مشک، پوست گوسند، پرده و...
بنابراین رسم جهیزیه و این که زن موظف باشد هنگام رفتن به خانه ی شوهر، تمام وسایل زندگی را با خود ببرد هیچ ریشه ی اسلامی و شرعی ندارد، بلکه تنها یک سنت است.
جهیزیه ی فاطمه(س) بسیار ساده و اندک بود. هنگامی که جهیزیه ی فاطمه(س) را نزد پیامبر آوردند، پیامبر گریست و دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا مبارک کن این جهیزیه را که اغلب آن از گل است.
مراسم ازدواج فاطمه(س) همراه دعا و اطعام فقرا و صدقه و نیز تهلیل و تکبیر به جای غنا و ساز و آواز بود. علی(ع) می فرماید: رسول خدا(ص) وقتی دخترش را به ازدواج من درآورد، نزد من آمد و فرمود: با نام خدا برخیز و این ذکر را بخوان: علی برکة الله، ماشاءالله ولاقوة إلا بالله، توکلتُ علی الله... سپس مرا در کنار فاطمه نشاند و فرمود: : خداوندا اینان محبوب ترین مردم در نزد من می باشند آنان را دوست بدار و خیر و برکت به فرزندان آن ها عطا کن و آنان را از هر آسیبی حفظ کن. من آن ها و فرزندانشان را از شرّ شیطان فریب کار به تو می سپارم.
مستحب است در مراسم عروسی غذایی تهیه شود و جمعی را اطعام کنند. ولیمه ی ازدواج فاطمه(س) نیز بسیار مبارک بود، زیرا فقیران مدینه آن شب میهمان این جشن و سرور بودند. مراسم عروسی هم خالی از سرور و شادمانی نبود، پیامبر(ص) هنگام بردن عروس به خانه ی داماد، به دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار فرمان داد که همراه فاطمه(س) بروند، شادمانی کنند و تکبیر و تحمید بگویند، اما چیزی نگویند که خداوند راضی نباشد. طبق روایات، اشعاری که خوانده می شد در عین شادمانی، پر محتوا و همراه با تکبیر و ستایش الهی بود.
با توجه به سنت رسول اکرم(ص) و دختر بزرگوارش، اصل شادی در مراسم ازدواج، امری قابل قبول است. اما همیشه به معنای وجود گناه و غنا و آوازخوانی با لهو و لعب نیست. اسلام دین اعتدال است، هرگز شادی و خنده را منع نمی کند و همان طور که ذکر کردیم جشن و شادمانی در مراسمی مانند ازدواج، از سنت های ائمه ی معصومین: به شمار می رود. اما اگر این مراسم، همراه با غنا و لهو و لعب باشد، به قداست و معنویت خانواده ی نوپا آسیب می رساند و آن ها را به ارزش های باطل و دروغین سوق می دهد. فاطمه(س) در شب ازدواج، در آغازین لحظات زندگی مشترک در پاسخ امیرالمؤمنین(ع) که پرسیدند: به چه می اندیشی؟ فرمودند: هم اکنون در مورد حال و سرنوشت خویش می اندیشم. به یاد پایان زندگی این سرا، غروب لذت های آن و فرود به قبر افتاده ام، می اندیشم که امروز از خانه پدر به خانه شما آمده ام و روزی دیگر از خانه شما به سوی آرامگاهم خواهم رفت، پس از این رو بپاخیز تا در بارگاه خدا به نماز بایستیم و این شب آغاز زندگی مشترک را عبادت کنیم.
این سخن فاطمه(س) علاوه بر آن که نشان دهنده ی حالات معنوی و تکیه و توجه بر خدا در شب ازدواج است، از یقین و اعتماد حضرت، از دوام و استحکام نهاد خانوادگی شان حکایت می کند، این که فاطمه(س) فرمودند: من امروز از خانه ی پدر به خانه ی شما منتقل شدم و روزی هم از این خانه به جایگاه ابدی، قبر، پا می گذارم، بیان این است که از علی(ع) جز با مرگ جدا نمی شود و چیزی جز مرگ هم نمی تواند انس و همراهی شان را از بین ببرد اگر زوجین زندگی مشترک را با ثبات قدم و اطمینان شروع کنند و مطمئن باشند پیوند آن ها دائمی و همیشگی است، باعث استحکام نهاد خانواده و حُسن روابط طرفین خواهد شد.
پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: جهاد المرأة حسنُ التعبعّل؛ جهاد زن همسرداری نیکوی اوست. پیامبر(ص) این سخن را در جواب زنانی دادند که از ایشان سؤال کردند: چرا همه ی فضیلت ها مخصوص مردان است و باب جهاد و شهادت به روی ما بسته شده است، ما چگونه می توانیم از ثواب این فضیلت عظیم بهره مند شویم؟. علت این که همسر داری نیکو برای زنان، مساوی و هم تراز با جهاد و از جان گذشتگی مرد دانسته شده است، عظمت و حساسیت موقعیت و نقش زن در خانواده و در برابر همسر است.
کلید آرامش، انضباط، استحکام و صمیمیت خانواده به دست زنان است و به دنبال آن موفقیت و آسودگی خاطر مرد نیز، به نوع رفتار و برخورد زن درون خانه بستگی دارد. بهترین و جامع ترین اسوه در این زمینه، حضرت فاطمه(س) است. برای شناخت لطایف و ظرایف جلوه های رفتاری حضرت و سیره ی عملی ایشان در برخورد با علی(ع) به بررسی فرازهایی از زندگی فاطمه(س) می پردازیم.
1. عشق و محبت توأم با احترام به همسر؛ از اهداف مهم در ازدواج، آرامش و رابطه ی محبت آمیز میان زوجین است، برقراری روابط عاطفی، نقش مهمی در استحکام خانواده و حسن رابطه و سازگاری زن و شوهر دارد. خداوند در آیه ی 21 سوره ی روم، به اصل وجود عشق و احساس محبت متقابل بین زن و شوهر اشاره فرموده:
از نشانه های خداوند این است که از نوع خودتان، همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت نهاد.
یکی از عوامل مهم در تحقق عشق و محبت میان هسمران بیان و اظهار آن است. چه بسا کسانی که در قلب محبت فراوانی نسبت به همسرشان دارند، ولی توانایی ابراز آن را ندارند. در حالی که گفتن جملاتی که حاکی از محبت زوجین نسبت به هم است در رفع بسیاری از تردیدها و سوء ظن ها مؤثر و بر میزان محبت آنان می افزاید: ائمه معصومین: هم به ابراز علاقه به همسر تأکید نموده اند و در سیره ی عملی ایشان این امر در موارد متعددی به چشم می خورد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: وقتی مرد به زن خود با محبت می نگرد و زنش نیز به او با مهر نگرد، خداوند به دیده ی رحمت به آن ها نگاه می کند.
در زندگی مشترک فاطمه(س) با علی(ع) عبارات و کلمات محبت آمیز بسیار است. فاطمه(س) با الهام از دستورات الهی و با دارا بودن درک صحیح از روابط زن و شوهر، همواره به همسر بزرگوارش عشق می ورزید و او را مورد محبت قرار می داد و در کلام خود علاقه و احترام را توأماً در نظر داشت؛ گاهی او را با کنیه ی اباالحسن صدا می کرد و گاه او را یابن عمّپسرعمو .... خطاب می نمود: جزاک اللهُ عنّی خیرَ الجزاء یابن عم رسول الله.
استفاده از نام مناسب و القاب زیبا برای خطاب همسر، باعث روابط مثبت و ایجاد محیطی آکنده از صمیمیت می شود و سبب پیدایش زمینه ی عکس العمل و رفتاری، مناسب در طرف مقابل می شود. حضرت علی(ع) فرموده اند:
اجملوا فی الخطاب، تسمعوا جمیل الجواب؛ خطاب هایتان را زیبا کنید تا پاسخ زیبا بشنوید.
فاطمه(س)، در مقام اظهار محبت و علاقه به امام علی(ع) فرمود: روحی لروحکَ الفدا و نفسی لنفسکَ الوقاء یا اباالحسن؛ علی جان، روح من فدای روح تو و جان من سپر بلاهای جان تو.
عشق و محبت فاطمه(س) نسبت به همسرش به اندازه ای بود که در لحظات احتضار می گریست و به علی(ع) می فرمود: ابکی لما تلقی بعدی؛ به خاطر آن چه [از مشکلات و سختی ها] که پس از من به تو خواهد رسید می گریم.
2. شناخت همسر و آشنایی با ابعاد روحی و شخصیتی او؛ از عوامل انس و الفت در خانواده و استحکام آن، شناخت حالات و روحیات یکدیگر و درک متقابل است. در صورت درک صحیح روش و رفتار همسر، طراف مقابل می تواند در برابر آن واکنش مناسبی نشان دهد و با شناخت موقعیت او راحت تر از خطاها و لغزش های احتمالی همسرش گذشت کند، زیرا بسیاری از اختلاف ها ناشی از بدفهمی ها و سوءتفاهم ها است.
فاطمه(س) در مدت کوتاه زندگی خود با علی(ع)، حقیقت وجودی و روحیات علی(ع) را می شناخت و زمانی که دیگران از فهم و درک رفتار علی(ع) ناتوان بودند، فاطمه(س) آن ها را راهنمایی می کرد و با خصوصیات رفتاری امام آشنا می ساخت.
در روایتی آمده است که یکی از اصحاب علی(ع)، او را در نخلستان در حالت راز و نیاز با معبود دید. ناگهان مشاهده کرد که امیرالمؤمنین(ع) مانند چوب خشکی بر زمین افتاد، پس یقین کرد که علی(ع) از دنیا رفته است. فوراً به درب منزل فاطمه(س) آمد تا او را با خبر کند. فاطمه(س) با شناختی که از روحیات علی(ع) داشت، فرمود: الغیشة التی تأخذه من خشیة الله... ؛ این حالتی است که به واسطه ی خوف و خشیت الهی بر او عارض شده است.
در پرتو شناخت فاطمه(س)، از همسرش بود که خانه ی محقر آن ها محل انس و آرامش علی(ع) قرار گرفته بود و امام علی(ع) می فرمود: وَلقد کنتُ أنظُر إلیها فَتَنْکََشِفُ عنیّ الهمومَ والأحزان؛ هرگاه به چهره ی فاطمه(س) می نگریستم تمام غم و اندوهم برطرف می شد. این انس و الفت به حدی بود که اگر علی(ع) به خانه می آمد و زهرا(س) را نمی یافت، غم بر سینه اش سنگینی می کرد و بسیار بر او سخت می گذشت. بعد از شهادت فاطمه(س) نیز فرمود: به خدا سوگند، زهرا تا آن زمان که خداوند او را به سوی خود برد مرا ناراحت نساخت و عملی انجام نداد که مرا ناخشنود کند.
روشن است که موفقیت مردان در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و ... در گرو آسودگی خاطر و آرامش روحی و روانی است. این قاعده حتی در حیطه ی وظایف فردی مرد نیز جاری است، مانند تحصیل علم، عبادات فردی و ... پس زنان در این زمینه، مسئولیت ویژه ای دارند و باید با درک موقعیت و روحیات همسرشان، آن ها را در این امور یاری رسانند.
3. پرهیز از تقاضای نامقدور؛ ریاست اقتصادی و مسئولیت هزینه های خانواده، بر عهده ی مرد است و او موظف است از نظر اقتصادی همسر و فرزندانش را تأمین کند. و این به دلیل نقش ویژه ی زنان در خانواده است. تا بتوانند آسوده خاطر به پرورش کودکان و انجام وظایف همسری بپردازند.
بنابراین درخواست لباس، زینت و لوازم منزل و امثال آن خواسته هایی است که معمولاً هر زنی به خود اجازه می دهد تا از همسرش طلب کند، اما فاطمه(س) همسرش را برای این تقاضاها و خواسته ها به زحمت نمی انداخت.
فاطمه(س) از رسول خدا(ص) آموخته بود که: هر زنی با شوهر خود مدارا نکند و او را به چیزی بکشاند که قدرت و توان آن را ندارد، هیچ کار نیکی از او قبول نخواهد شد و در حالی خدا را ملاقات خواهد کرد که خداوند بر او خشمناک است. به جهت شرایط خاصی که در زندگی مشترک و روحیه ی زن و شوهر وجود دارد، تقاضای امری که بر همسر مقدور نیست باعث احساس سرشکستگی و ناتوانی در او می شود که این احساس در حیط زندگی تأثیر مطلوبی ندارد.
4 . قناعت و ساده زیستی؛ وارستگی و ساده زیستی هم، از نقاط برجسته ی حیات فاطمی است که در زندگی کوتاه حضرت نمودهای زیبایی داشته است. زهد و ساده زیستی حضرت، همیشه به معنای فقر و جبر روزگار نبود. خدیجه3، مادر بزرگوارشان هم با این که زن ثروتمندی بود، در راه خدا همه ی اموالش را انفاق کرد و خود در کمال سختی، اواخر عمر را در شعب ابی طالب گذراند. زندگی ساده ی فاطمه نیز حاصل انتخابی عارفانه و عاشقانه بود، گویی فاطمه(س) از همان آغازین لحظات ورود به خانه ی امیرالمؤمنین، با بخشش لباس عروسی این راه را برگزیده بود.
زمانی هم که پیامبر(ص) به دستور خداوند، فدک را در اختیار فاطمه گذاشت، سادگی و بی پیرایگی خانه ی او تغییری نکرد. در حالی که فدک سرزمین حاصل خیزی بود و تمام گندم مدینه را تأمین می کرد و فاطمه(س) تما درآمد آن را در راه رضایت معبود به مستمندان و مساکین انفاق می کرد.
روزی پیامبر(ص) فاطمه را دید که پیراهن خشن و کم ارزشی پوشیده بود و با دست آسیاب می کرد و در همان حال فرزندش را شیر می داد، پیامبر در حالی که اشک می ریخت، فرمود: دخترم سختی های دنیا را تحمل کن تا به شیرینی و حلاوت های آخرت دست یابی. فاطمه(س) عرض کرد: ای رسول خدا! حمد و شکر و سپاس سزاوار خداست در برابر نعمت های بی کران او. به همین مناسبت این آیه شریفه خطاب به پیامبر اکرم نازل شد: )ولسوف یعطیک ربک فترضی؛ پروردگار تو آن قدر به تو عطا می کند که خشنود گردی.
سلمان، روزی به خانه ی دختر پیامبر(ص) می رود و می بیند که ایشان چادری کهنه و وصله دار به سر دارد سلمان متعجب و اندوهناک می شود و به یاد شاهزاده های ایرانی و شکوه و جلال آن ها می افتد، در حالی که یگانه دختر رسول خدا(ص) چادرش فرسوده است. گریه کنان می گوید: غم و اندوه بر ما باد، دختران پادشاهان ایران و روم بر تخت های طلا می نشینند و پارچه های زربفت و حریر بر تن می کنند و این دختر محمد(ص) است که چادری ساده با دوازده وصله به سر دارد.
بی شک بیان چنین صحنه هایی از زندگی دختر گرامی پیامبر(ص) و اسوه پذیری از آن حضرت به این معنا نیست که زنان جامعه ی ما، برای پیروی از فاطمه(س) چادر وصله دار به سر نمایند و یا تنها پوست گوسفندی، فرش خانه شان باشد؛ آن چه مهم است درک پیام این رفتارهاست و آن ساده زیستی و وارستگی از دنیاست. امروزه با گسترش وسایل رفاهی و تجملاتی، سطح زندگی افراد تفاوت های بسیاری با هم دارد و چون استفاده ی یکسان و برخورداری از تمامی امکانات رفاهی برای همه مقدور نیست، زمینه بروز ناراحتی ها و تعارض در خانواده ها می شود. تنها راه پیش گیری از این مسایل هم، ساده زیستی و رضایت به داشته هاست. در غیر این صورت موازنه ی دخل و خرج در خانواده به هم می خورد و از نظر اقتصادی اعضای آن به زحمت می افتند.
فاطمه(س) به راستی نمونه ی کامل ساده زیستی و دوری از دل بستگی های دنیوی بود، بنابراین هرگز از سادگی خانه اش شرمگین نمی شد، نسبت به مهریه ی اندکش احساس پشیمانی نمی کرد و در تمام عمر شریفش از کمبودها شکایتی نداشت. در زیارت نامه ی حضرت می خوانیم: یا خلیفة الورع والزهد([33])؛ ای هم پیمان با پارسایی و زهد.
6. تقسیم کار در خانه فاطمه زهرا(س): از ویژگی های خانواده ی متعادل و موفق، تقسیم کار مناسب و منصفانه ی مسئولیت های موجود در خانه و خانواده است. وقتی اعضای خانواده به طور مشترک در کارها و مسئولیت های خانه سهیم باشند، کارها با عدالت توزیع می شود.
تقسیم کار در صورتی بر پایه ی عدالت است که به شئونات و استعدادهای تکوینی زن و مرد توجه شود. در مورد زن، مهم این است که لطافت و ظرافت روحیه ی او، پوشیدگی و دوری نامحرمان و توانایی وی در انجام امور مورد توجه قرار گیرد. در زندگی فاطمه(س) و علی(ع) این تقسیم کار به بهترین شکل صورت گرفته بود. تقسیم کار را پیامبر اکرم(ص) پیشنهاد دادند، تدبیر کارهای منزل بر عهده ی زهرا(س) و اداره ی بیرون منزل بر دوش علی(ع) قرار گرفت.
و آن هنگام فاطمه(س) خوشحالی و رضایت خود را این گونه ابراز داشت: جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه مسرور و خوشحال شدم؛ چرا که رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است بازداشت.
منابع:
عوالم
حسین شیخ الاسلامی، مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 227.
همان
محمد جواد قیومی، صحیفة الزهرا(س)،
بحارالأنوار