حکایات سعدی در باب احسان

حکایت اول درباره نیکوکاری کردن: 

بزارید وقتی زنی پیش شوی

که دیگر مخر نان ز بقال کوی

به بازار گندم فروشان گرای

که این جو فروشیست گندم نمای

نه از مشتری کز زحام مگس

به یک هفته رویش ندیده‌ست کس

به دلداری آن مرد صاحب نیاز

به زن گفت کای روشنایی، بساز

به امید ما کلبه اینجا گرفت

نه مردی بود نفع از او وا گرفت

ره نیکمردان آزاده گیر

چو استاده‌ای دست افتاده گیر

ببخشای کآنان که مرد حقند

خریدار دکان بی رونقند

جوانمرد اگر راست خواهی ولیست

کرم پیشهٔ شاه مردان علیست

یک زمان، زنی نزد شوهر خود گلایه کرد که «دیگر از بقال محله نان نخر»

برو و از بازار گندم فروشان خرید کن که این بقال به جای گندم، جو می‌فروشد.

یک هفته است که کسی صورت او را ندیده است و دلیل آن هم از ازدحام مشتری نیست، بلکه از ازدحام و انبوهی مگسان در اطراف او است که صورتش دیده نمی‌شود!

آن مرد نیازمند با دلداری به زنش گفت: ای روشنایی! مدارا کن!

به امید اینکه ما از او خرید کنیم، اینجا دکان باز کرده است. رسم مردانگی نیست که سودش را از او دریغ کنیم.

دنباله‌رو نیکمردان آزاده باش! هنگامی که به پا ایستاده‌ای، دست آنان که بر زمین افتاده‌اند را بگیر

بخشش کن! که آنان که مردان حقیقت هستند، از مغازه‌هایی که رونق ندارند خرید می‌کنند.

اگر به راستی به دنبال شخص جوانمرد می‌گردی، «ولی» جوانمرد راستین است. سرور مردان که پیشه‌اش بخشندگی است، «علی» است.

حکایت دوم درباره نیکی کردن: 

شنیدم که پیری به راه حجاز

به هر خطوه کردی دو رکعت نماز

چنان گرم رو در طریق خدای

که خار مغیلان نکندی ز پای

 به آخر ز وسواس خاطر پریش

پسند آمدش در نظر کار خویش

به تلبیس ابلیس در چاه رفت

که نتوان از این خوب تر راه رفت

 گرش رحمت حق نه دریافتی

غرورش سر از جاده برتافتی

یکی هاتف از غیبش آواز داد

که ای نیکبخت مبارک نهاد

مپندار اگر طاعتی کرده‌ای

 که نزلی بدین حضرت آورده‌ای

 به احسانی آسوده کردن دلی

 به از الف رکعت به هر منزلی

ی به قصد حج به حجاز میرفت و در هر قدم دو رکعت نماز می خواند و آنچنان گرم نماز و این کار بود که تیغ و خار بیابان را از پای خود در نمی آورد تا اینکه در نهایت به وسوسه ای دچار تکبر شد و از این کار خودش خوشش آمد و شیطان او را به چاه غرور افکند که از این بهتر نمی شود راه رفت و اگر خداوند به او رحم نکرده بود از راه مستقیم گمراه میشد که غرور گناه شیطان و بسیار خطرناک است.

هاتفی از سمت خدا در گوش دلش زمزمه کرد که ای مبارک نهاد (اشاره به تبریک خدا به خود هنگام آفرینش انسان) گمان نکن اگر نماز و اطاعتی کرده ای، هدیه ای به حضور خداوند فرستاده ای که به احسان و خوبی کردنی در بدست آوردن دل رنجوری بهتر از هزار رکعت نماز در هر قدم است چون نماز به طمع بهشت برای خود است و نه خدا ولی خوبی به دیگران به خدا می رسد که مردم بندگان خدا هستند.

شماره کارت موسسه خیریه جوادالائمه (ع):

6280-2314-3289-1199

موسسه خیریه جوادالائمه اولین و بزرگترین مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست





موسسه خیریه حضرت جوادالائمه(ع)|اولین و بزرگترین مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست در غرب کشور