برای افزایش اعتمادبهنفس در کودک خود به این موارد توجه کنید:
- تشویق و تعریف شما از کودکتان -تا سن 7 سالگی- و پرهیز از محدود کردن او سنگ بنای داشتن فرزندی با اعتمادبهنفس بالاست.
- استعدادها، تواناییها و پیشرفتهای دیگران را به رخ فرزند خود نکشید.
- از بیتوجهی به فرزند خود بپرهیزید، طوری رفتار کنید که او احساس کند وجودش باعث گرمی خانواده است.
- در رفتار نسبت به فرزندان خود عدالت را رعایت کنید. اگر یکی از فرزندان
شما به خاطر اعمال خود مستحق محبت یا رسیدگی بیشتر است بهگونهای رفتار
کنید که دیگر فرزندان علت این توجه و رسیدگی را بدانند.
- نمیتوان با دروغ گفتن فرزند را راستگو تربیت کرد. با اعمال خود رفتار نیک را به او یاد دهید. از کلمات و الفاظ رکیک و زشت هرگز استفاده نکنید.
- هرگز سؤالات فرزندانتان را بیپاسخ نگذارید. پرسشهای فراوان کودکان نشانه کنجکاوی و تیزهوشی آنهاست.
- از تحقیر فرزند خود در بین دوستانش یا اعضای فامیل واقعاً بپرهیزید،
تذکرات لازم را بعداً در فضایی محبتآمیز، آرام و بدون سرزنش به او بگویید.
- از اعمال نیک و پسندیده فرزند خود بسیار یاد کنید. بگذارید فرزندتان با
شنیدن تعریفهای شما احساس خوشآیند حضور در جمع بزرگان را تجربه کنند.
- کودک خود را با عبارتهایی صدا بزنید که موجب خوشحالی و احساس شخصیت در او و اطرافیان او بشود، مانند علی آقا، زینب خانم و ...
- مسئولیتهایی را به فرزند خود واگذار کنید که متناسب با سن و تواناییهای او باشد؛ مثلاً کودک 7 ساله به تنهایی نمیتواند در صف نانوایی ایستاده و نان بگیرد ولی میتواند یک قالب پنیر بخرد.
- در انجام کارهای سخت، علاوه بر کمک کردن، فرزندتان را دائماً تشویق کرده و او را به پیروزی امیدوار کنید.
- برای تقویت یک صفت پسندیده در فرزندتان برای او داستانهایی تعریف کنید که نقش اصلی داستان، کودکی هم سن و سال فرزند شما و دارای آن صفت پسندیده است.
- برای تنبیه فرزندتان هرگز او را کتک نزنید بلکه سعی کنید چیزهای موردعلاقه او را برای مدتی متناسب با اشتباهش از او بگیرید؛ مثلاً به خاطر نمرهی کم در امتحان میانترم، سه روز از تماشای تلویزیون محروم است.
- کمک کردن به دیگران و تقویت روحیه بخشندگی و انساندوستی را عملاً به کودک خود بیاموزید؛ مثلاً او را تشویق کنید بخشی از پول توجیبی خود را صدقه بدهد.
- از فرزند خود بخواهید در صورت امکان علت حالتهای متفاوت روانی خود مانند شادابی، اضطراب، افسردگی و ... را صادقانه و با شجاعت برایتان بیان کند.
- فرزندتان باید باور کند که شما در همه حال به او توجه دارید؛ مثلاً هنگام خروج از خانه برای او یک یادداشت کوچک بگذارید.
- اوقاتی که در کنار خانواده هستید واقعاً به کودکتان اختصاص دهید نه اینکه به تماشا کردن فیلم یا مطالعه روزنامه و ... مشغول شوید؛ مثلاً با خاموش کردن تلویزیون به تعریف کردن لطیفه و خاطرات خود که متناسب با سن فرزندتان است وقت او را پر کنید.
- تشویق فرزندتان باید در مقابل تلاش او باشد نه در مقابل استعدادهایش.
- کتابهای داستانی متناسب با میزان اطلاعات و افکار او در اختیارش قرار دهید.
انگیزه دادن به کودک مانند پدر و مادر بودن یک وظیفه درازمدت است. اگر از سنین پایین این کار را شروع کنید و تمام روشها را در کنار عشق و محبت فراوان به کار ببندید مطمئن باشید که نتیجه خواهید گرفت.
در چهارچوب کلاس درس، انگیزش به خصوصیات رفتاری نظیر علاقه، هشیاری، توجه، تمرکز و پشتکار اطلاق میشود. این جنبههای انگیزشی جنبههایی هستند که معلم مستقیماً در کلاس با آنها سروکار دارد. اگر دانشآموزی به درس توجه نکند، به گفتهها و راهنماییهای معلم وقعی ننهد و تکالیف خود را انجام ندهد، بالطبع یاد دادن مطلب به او بسیار دشوار خواهد بود.
مربیان آموزشی با خصوصیات انگیزشی درازمدت نیز سروکار دارند. برای مثال، معلم دبستان، نه تنها میخواهد که کودکان به درس کلاس توجه کنند، بلکه مایل است به آنان بیاموزد که در زندگی آینده خود نیز از خواندن لذت ببرد، همچنین معلم تاریخ نه تنها علاقمند است که شاگردان درسهای او را بیاموزند، بلکه امیدوار است که این شاگردان در آینده نیز رویدادهای اجتماعی و تاریخی را دنبال کنند. حال بهتر است درباره اینکه چه عواملی سبب افزایش انگیزش در کلاس درس میشوند و چگونه میتوان از این عوامل در کلاس استفاده کرد سخن بگوییم. کاربرد این عوامل معمولاً نیازی به دگرگون کردن برنامه کلاس ندارد و اغلب خود معلم در کلاس درس، از عهده آن برمیآید.
عوامل گوناگون ایجاد انگیزه
علاقه معلم به درس
علاقه امری مسری است. وقتی شاگردان ببینند که معلم خود تا چه حد به موضوع درس و پیشرفت در آن اهمیت میدهد، همین امر سبب میشود که شاگردان نیز درس را جدی بگیرند و برای آموختن و تسلط در آن کوشش بیشتری به کار برند، اما اگر ملاحظه کنند که معلم به درس چندان علاقه و توجهی ندارد یا از روی خستگی و بیمیلی به تدریس میپردازد و شاگردانی که درس را آموخته با نیاموختهاند، در نظر او یکسانند آنها نیز به درس بیاعتنا میشوند. البته پیشرفتهای تحصیلی درچنین وضعی بسیار کند و ناچیز خواهد بود.
پرهیز از تبعیض
یکی از عواملی که موجب دلسردی و بیعلاقگی در امر تحصیل میشود، تبعیضی است که معلم نسبت به شاگردان مختلف روا میدارد. وقتی شاگردان ببینند که معلم با آنان رفتار یکسانی ندارد و بعضی را بر بعضی دیگر ترجیح میدهد، نسبت به او سوءظن پیدا میکنند و در نتیجه به درس او نیز بیعلاقه میشوند.
معلم ورزیده و کاردان هرگز این احساس را در شاگردان خود به وجود نمیآورد که او فرزندان طبقههای اجتماعی بالا را برتر میداند، بلکه میکوشد نشان دهد که در کلاس برای او فرزندان سرمایهداران، دولتمردان و کارگران یکسانند. فقط کسانی در نزد او گرامیترند که وظیفهشناستر و مسئولترند و در نتیجه از امتیاز و احترام بیشتری برخوردار میشوند.